فانتزی به جان ایّام!

مهدی تکلّو، مدیرمسئول فصلنامه اقلیما: روز دختر دقیقاً چه روزی است؟ متعلَّق این روز کیست و باید دقیقاً چه کسانی را گرامی داشت؟ پرسشی که تا قدری از خوش‌خوشکان جشن‌ها فارغ می‌شویم، با صدایی خفیف از دور ما را به تأمل فراخوان می‌کند. در تصور حاکم‌شده روز دختر، روز گرامیداشت دوران تجرد است و زنان مجرد که در یک فرهنگ قدیمی به آن‌ها دختر (در قبال زن) گفته می‌شود به علت اینکه مشمول تبریک‌ها و تقدیرهای روز زن (زنان متأهل) نیستند، به‌تلافی در این روز – روز دختر – گرامی داشته می‌شوند. به بیان دیگر، روز دختر روز دلجویی از بازماندگان قافلۀ «روز زن» و تلاشی برای جلوگیری از نادیده‌گرفته‌شدن آن‌هاست. در این میانه، کاراکتر حضرت معصومه(س) به‌مثابه بانوی مجرد در کنار حضرت زهرا(س) و حضرت زینب(س) از راه می‌رسد تا به میانجی او تفکیک دختر و زن از یکدیگر و انعکاس آن در تقویم رسمی توجیهی مشروع پیدا کند.

واقعیت این است که قشربندی زنان بر اساس مؤلفهٔ تأهل اصلاً بیراه نیست؛ در حقیقت مقولۀ ازدواج به‌هیچ‌وجه مقوله‌ای کم‌ارزش و اغماض‌شدنی نیست. تعدد مناسبت‌های مربوط به تکریم زنان هم فی‌نفسه مبارک است؛ اما اینکه در تابلوی رسمی کشور گفتگو راجع به زنان و معنا بخشیدن به هستی آن‌ها از دریچۀ مقوله ازدواج خوش نمی‌نماید. به نظر می‌رسد انعکاس تفکیک زنان به مجرد و متأهل در سطح تقویم ملی در این سال‌ها بیش‌ازپیش به بازخوانی و طرح پرسش‌های انتقادی نیازمند باشد تا قدری بیشتر بدون تعارف با بازنمایی تصویر زن در آینۀ رویدادهای سراسری مواجه شویم. به عبارتی حضور مؤلفۀ تأهل به‌عنوان مهم‌ترین موضوع در فرهنگ رسمی که به عرصۀ فرهنگ عمومی راه پیدا کرده است بیشتر به گفتمان‌های پیشاانقلاب اسلامی مرتبط به نظر می‌رسد که در آن‌ها زنان پیش از تأهل به قلمروی هویت مطلوب انسانی وارد نشده‌اند. بیان دیگری از این تنظیمات فرهنگی این است که ما هیچ گفتگویی مهم‌تر از وضعیت تأهل زنان نداریم و این مهم‌ترین هنجار مربوط به زنان است.

اوضاع از این خراب‌تر است!

اما در این صورت‌بندی زمانی بر وخامت ماجرا افزوده می‌شود که به شکاف میان روز دختر و روز زن دقیق‌تر بنگریم. در سال‌های گذشته نه روز دختر ضرورتاً مطابق آنچه بر روی کاغذ و در ذهنیت اولیه سیاست‌گذاران آمده است، روز زنان مجرد است و نه روز زن به‌معنای دقیق کلمه روز زنان متأهل! گویی بر اساس یک سری روندهای اجتماعی و گفتمانی حتی ناپسندتر از طرح اولیه، فاصلۀ واقعی و محقق‌شدۀ این دو مناسبت به‌تدریج بیشتر شده است؛ در واگرایی امروز این دو مناسبت که – باید خاستگاه آن را در عقلانیت حاکم بر نهادها و ارگان‌های فرهنگی کشور جستجو کرد – روز دختر به روز کودکان مؤنث (دختر خردسال) تقلیل یافته و روز زن به روز مادر فروکاسته شده است. شکافی که پیش‌تر راه پیش روی زنان را از نقطۀ «تجرد» تا «تأهل» نشان می‌داد، در این سال‌ها به برزخی تبدیل شده که مسافت یک زن را از کودکی، خردسالی و پیش از نوجوانی تا مرحلۀ مادری و چندفرزندی نشان می‌دهد.

به دیگر بیان، مناسبتی که به نظر می‌رسد در لحظۀ رسمیت‌یافتن به کار «محرومیت‌زدایی عاطفی» از زنان مجرد شتافته، در وضعیت جدید باز با ترجیح کاراکتر «دختر خردسال» از این‌سو و کاراکتر «مادر چندفرزند» از سوی دیگر مخاطب اولیۀ و اصلی خود را به‌تدریج رها کرده است. «زنان جوان» با وجود اینکه حامل بیشترین نیروی پیشران جامعه (در بین تمام اقشار) هستند، در این تنظیمات فرهنگی، دیگر کمتر به مهمانی مناسبت‌ها دعوت می‌شوند و روی سر آن‌ها تاج گل گذاشته می‌شود و در مقابل، بیشتر سراغ آن‌ها را گفتارپردازان آسیب‌های اجتماعی در بیانیه‌های نگران و هشدارآمیزشان می‌گیرند. پژوهشگران و مدیران از زنان دهۀ شصت و هفتاد در طبقه‌بندی آسیب‌های اجتماعی و نگرانی‌ها یاد می‌کنند.

پرواضح این‌که، بخشی از این وضعیت به افزایش میانگین سن ازدواج مربوط است که در آن زنان برخلاف گذشته از مرحلۀ کودکی یا نوجوانی به‌سرعت وارد دنیای مادری نمی‌شوند و در نتیجۀ آن قشر چندمیلیونی از زنانی جوانی تشکیل شده‌اند که قابل‌تقلیل به نوجوانی (پیشاازدواج) یا مادری (پساازدواج) نیستند. اما به نظر می‌رسد باید روندهای اجتماعی و عقلانیتی را که جهت‌گیری مناسبت‌های مربوط به زنان را دست گرفته است، در سطحی عمیق‌تر مطالعه کرد.

من به‌طورکلی و در یک قضاوت کلان‌تر، نیروی رسمی کشور و عقلانیت ناظر به حکمرانی آن را در نوعی روند «سیاست‌زدایی ناخودآگاهِ ناشی از نفهمیدن زن» می‌بینم؛ وضعیتی که غائلۀ ۱۴۰۱ یکی از ماحصل‌های آن است. غیبت مناسبت ۱۷ دی‌ماه از تقویم رسمی خود به ما نشان می‌دهد مسیری که برای سایر مناسبت‌ها در پیش است چطور به اختگی منتج خواهد بود. وضعیتی که نشان می‌دهد قرارگرفتن روز زن با این سپهر معنایی حاکم، به‌عنوان بهانۀ دیدار رهبری با زنان چطور همین ملاقات سیاسی را نیز تضعیف خواهد کرد. عقلانیت رسمی که دلالت‌های خود را تا مجموعه‌های فرهنگی تابع خود بسط می‌دهد در یک وضعیت دوگانه، نه می‌تواند زن ایرانی را در حاق تجربۀ سیاسی و تاریخی‌اش درک کند و نه می‌تواند از پرداختن و مخاطب‌قراردادن زنان چشم بپوشد. وضعیتی که در آن بدنۀ مردان حاکمیت، پروژۀ تاریخی زن در انقلاب و پروژۀ زنان برای انقلاب را درک نکرده و در نوعی خلسه و انقطاع امکان گفتگو و همراهی‌طلبی را با زنان از دست داده‌اند؛ درحالیکه فشارهای بیرونی و تقاضاهای واقعی زنان آن‌ها به تحرک و واکنش وا می‌دارد. ماحصل این دوگانگی تولید «فانتزی» است.

فانتزی‌گرایی

رویکردها و نگرش‌های فانتزی عمیقاً غیرتاریخی و به‌شدت مصنوعی‌اند. فانتزی‌ها زن را هم از واقعیت امروزی و هم از سرگذشت و حافظه‌اش جدا می‌کنند و نمی‌توانند با آن‌ها در بستر یک حرکت تاریخی سیاسی و انضمامی مکالمه و مفاهمه کنند. به زنان چه در روز دختر (دختر خردسال) و چه در روز زن (مادر) اگر تبریک گفته می‌شود نه به‌خاطر دستاوردهایی است که بنا به ارادۀ آن‌ها در مسیر زندگی جمعی ما حاصل شده است، بلکه این تقدیرها و تمجیدها به شکلی جدا از تاریخ، بنا به این ذهنیت انجام می‌شود که نوع زنانۀ انسان، ذاتاً با زیبایی، بهجت‌آفرینی و خدمت در بستر خانواده پیوند خورده‌اند. برای همین ما می‌توانیم مناسبت‌های روز دختر و روز زن را هرساله به شکلی ثابت گرامی بداریم و محتواهای جشنی ما در طول سال‌ها کاملاً تکرار شود، چرا که از این سال تا سالروز بعدی آن، هیچ‌گونه تحرکی ناظر به خلق تاریخ رویت نمی‌شود!

همچنین فانتزی‌ها مصنوعی‌اند! زیرا تکریم زن را که مهم‌ترین پروژۀ الهی در مورد زن و مهم‌ترین هنجارنامۀ مردان در مواجهه با زنان است، از یک روال عمومی و روزمرۀ به یک استثنای تقویمی تبدیل می‌کند. امر فانتزی امر نمایشی و تشریفاتی است، ظاهرگرایانه و ساکت‌کننده است. در وضعیت فانتزی، روز زن و روز دختر استثناهایی زنانه در بطن روزمرۀ غالباً مردانه اعم از تقویم، شهر و رسانه‌ها هستند که می‌توانند در قالب سوپاپ اطمینان ایفای نقش کنند.

در سایر روزها دلالت‌های نمادین شهری و کشوری بین مردانگی مذهبی و زنانگی مصرفی (در حقیقت همان مردانگی بازاری) تقسیم شده است و جای زن در چهرۀ اسلامی – ایرانی آن (به‌ویژه زن جوانی که بنا به جبر اجتماعی یا تصمیم شخصی ازدواج نکرده) غایب است. در حالیکه در تمام سال در دیوارنگاره‌های معروف تهران (خاصه در دیوارنگاره‌های مقاومتی که بخش مهمی از کنداکتور دو سال گذشته را اشغال کرده بودند) زنان را در عناصر قهرمانی و سلحشوری نمی‌بینیم؛ اما به ناگهان و خارج از ریتم و هارمونی در دو روز این صفحات بزرگ شهری با تم صورتی یا نوستالژیک زنانه می‌شود. این استثناسازی است و این استثناسازی تکریم زن را مصنوعی، غیرصادقانه و غیرمعقتدانه جلوه می‌دهد. تکریم مصنوعی اگر نشانۀ نوعی تزویر آگاهانه نباشد به‌هرحال حاکی از فقدان اعتقاد و درک صحیح از تکریم زن است. این‌گونه نیست که بدنۀ مدیران بزرگ و کوچک در یک تبانی و وفاق مترصد فریب زنان باشند؛ اما این‌گونه هم نیست که از تصمیمات آن‌ها بوی تکریم واقعی زنان (آن‌گونه که در سنت پیغمبری و سنت انقلابی وجود دارد) استشمام شود.

در بستر همین فانتزی‌گرایی است که به‌جای ادغام معنایی هرچه بیشتر «روز زن» و «روز دختر»، بر شکاف آن‌ها افزوده می‌شود؛ چرا که فانتزی‌گرایی بیشتر با «کاراکتر دختر خردسال» و «اسطورۀ مادرِ چندفرزند» در ذهن ایرانی امکان انطباق دارند تا زن جوان سرشار نیروی سیاسی؛ لذا اشعار، سرودها، جشن‌ها، دیوارنگاره‌ها، محتواهای رسانه‌های دیجیتال، مصاحبه‌های یوسف سلامی و علی رضوانی و… در روز دختر به کودکان می‌گراید و در روز زن به مادرهای چندفرزندِ خانه‌دار. فانتزی‌سازها تلاش می‌کنند زنان را در بسته‌بندی‌های رنگارنگ (صورتی)ِ خود تزیین کنند و روی آن پاپیون ببندند و آنگاه برای آن‌ها مدح بخوانند؛ درحالی‌که تکریم زن به‌معنای اصیل کلمه، تنها و تنها در بستر تعامل سیاسی با آن‌ها ممکن خواهد بود و در همین‌جاست که تفاوت ترحم با تکریم روشن می‌شود. تکریم عزتمندانه، واقعی، مستمر و مطلق و ترحم، صغیرپندارانه، مصنوعی، مناسبتی و مشروط است. روح تکریم را به‌رسمیت‌شناختن ارادۀ زن دربرگرفته حتی تا تکریم زنانی که بنا به عقلانیت موجهی تصمیم به عدم ازدواج گرفته‌اند و روح ترحم را کلیشه و تحمیل!

در این وضعیت شخصیت حضرت فاطمه معصومه(س) نیز بنا به همین عقلانیت حاکم روایت می‌شود. فاطمه معصومه(س) کیست؟ یک دختر مبارک در خانواده امام؟ یک زن جوان که شوربختانه توفیق ازدواج پیدا نکرد؛ اما ما به دلیل تعارفات با او، او را گرامی می‌داریم؟ یک دختر مجرد که پناهگاه عاطفی و هویتی دختران مجرد بعدی است تا به آن‌ها بگوئیم چندان هم ناراحت نباشید، دختر امام هم نتوانست ازدواج کند؟ یا زنی رشید و بالغ که به دلیل شرایط خاص سیاسی و مبارزاتی خود تصمیم به ازدواج‌نکردن گرفت؟ به نظر می‌رسد اولین قربانی این مناسبت‌های شلخته و گفتارپردازان و برنامه‌سازان آن حضرت معصومه(س) باشد.

الهیات اصیل «روز زن»

به نظر باید فلسفه «روز» را بازخوانی کرد و الهیات حاکم بر چنین تنظیماتی را روشن ساخت. روز زن در تقویم جمهوری اسلامی به دست امام تعین یافت و البته که تعیین نشد. امام(ره) روز زن را جعل و اعتبار نکرد؛ بلکه از حقیقتی به نام روز زن که خود خبر از واقعیاتی در عالم می‌دهد پرده برداشت. روز زن یک مناسبت در تقویم نیست؛ بلکه روز زن مصادف با سالروز ولادت حضرت زهرا(س) یکی از منازل سلوکی الهی است که زن مسلمان ایرانی با تاریخی که در دورۀ معاصر پیش روی اسلام و کشور گشود به آن داخل و مشرّف شد. در صورت‌بندی امام(ره)، روز زن مشروط به شرایط و آدابی است و این‌گونه نیست که همۀ زنان به لحاظ سلوکی و معنوی شایستۀ حضور روز زن شده باشند. روز زن یک مقام واقعی و نفس‌الامری است. شرط واقعی حضور در روز زن بنا به صورت‌بندی امام(ره) اقتدا به حقیقت زنانۀ حضرت زهرا(س) است. به عبارتی زن ایرانی در مرحله‌ای از تاریخ خود به مقامی رسید که می‌توانست مشمول چنین منزل و موقعیتی واقع شود. برای همین روز زن در بیان امام(ره) به روز پیروزی زن یاد شده است. بخشی از این بیانات را بخوانید:

«اگر شما زن‌ها هم و زن‌های ما هم همه، کشور ما همه، پذیرفتند که امروز روز زن است؛ یعنی روز تولد حضرت زهرا که آن کمال و آن وضعیت را دارد، پذیرفتید که روز زن است، به عهدۀ شما مسائل بزرگی [خواهد آمد]؛ از قبیل مجاهده که حضرت مجاهده داشته است، حضرت به اندازۀ خودش که در این ظرف کوتاه مجاهده داشته است، مخاطبه داشته است با حکومت‌های وقت، محاکمه می‌کرده است حکومت‌های وقت را، شما باید اقتدا به او بکنید تا پذیرفته باشید که این روز، روز زن است؛ یعنی، روز تولد این حضرت روز زن است. زهد و تقوا و همۀ چیزهایی که داشته است و عفافی که او داشته است همه چیز، شما باید اگر پذیرا شدید، آنها را تبعیت کنید و اگر تبعیت‌ نکردید، بدانید که شما داخل در روز زن نیستید، هر کس نپذیرفت، این در روز زن وارد نشده است و در این شرافت وارد نشده است.» ۱۱/۱۲/۱۳۶۴

«اگر روزی باید روز زن باشد، چه روزی والاتر و افتخارآمیزتر از روز ولادت باسعادت فاطمه زهرا – سلام اللَّه علیهاست. زنی که افتخار خاندان وحی [است] و چون خورشیدی بر تارک اسلام عزیز می‌درخشد.» صحیفه امام، ج ۱۲، ص: ۲۷۴

«روز بزرگ و اجتماع عظیم و محل مبارک، روز ولادت زهرای مرضیه که روز زن است، روز پیروزی زن است و روز نمونه زن در عالَم است. زن نقش بزرگی در اجتماع دارد. زن مظهر تحقق آمال بشر است. زن پرورش‌ده زنان و مردان ارجمند است. از دامن زن مرد به معراج می‌رود. دامن زن محل تربیت بزرگ‌زنان و بزرگ‌مردان است. روز بزرگی است، یک زن در دنیا آمد که مقابل همه مردان است. یک زن به دنیا آمد که نمونه انسان است. یک زن به دنیا آمد که تمام هویت انسانی در او جلوه‌گر است. پس روز، روز بزرگی است؛ روز شما زنان است.» صحیفه امام، ج ۷، ص: ۳۴۱

«روز ولادت سرتاسر سعادت صدیقه طاهره که والاترین روز برای انتخاب روز زن است، به ملت شریف ایران، خصوصاً زنان محترم تبریک و تهنیت عرض می‌کنم. این ولادت باسعادت در زمان و محیطی واقع شد که زن به‌عنوان یک انسان مطرح نبود و وجود او موجب سرافکندگی خاندانش در نزد اقوام مختلف جاهلیت به شمار می‌رفت. در چنین محیط فاسد و وحشت‌زایی، پیامبر بزرگ اسلام دست زن را گرفت و از منجلاب عادات جاهلیت نجات بخشید و تاریخ اسلام گواه احترامات بی حد رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله – به این مولود شریف است، تا نشان دهد که زن، بزرگی ویژه‌ای در جامعه دارد که اگر برتر از مرد نباشد، کمتر نیست. پس این روز، روز حیات زن و روز پایه‌گذاری افتخار و نقش بزرگ او در جامعه است.» صحیفه امام، ج ۱۴، ص: ۳۱۶

این صورت‌بندی از امام از منطق روز زن، هم جعلی و اعتباری نیست و خبر از حقیقت ملکوتی عالم می‌دهد، هم غیرتاریخی نیست و در بستر یک حرکت تاریخی زنانه (از صدر اسلام تا انقلاب اسلامی) معنادار شده است، هم غیرسیاسی نیست و روح آن را اراده، جهاد و تقوای زنانه پر کرده و در نهایت مصنوعی و مزورانه نیست و ما از نگاه و سیرۀ امام در مورد زنان آگاهیم. در این منطق روز زن روز انسان مؤنث است فارغ از قشربندی‌های درون‌جنسیتی و بیش از آن، روز انسان مؤنث مستقل، مجاهد و مبارز است که می‌توان حرکت تاریخ‌سازانۀ او را گام‌به‌گام نشان داد. تجلیل از جنس زن سیاسی امروز با زن سیاسی دوران انقلاب و جنگ فرق دارد چرا که زن امروزی در مرحلۀ جدیدی از حرکت تاریخی خود قرار دارد.

این رویکرد در تجلیل و تنظیم مناسبت‌ها هم شامل مادران می‌شود، هم زنان متأهل بدون فرزند و هم زن‌های ازدواج‌نکرده و هم نوجوانان و کودکان؛ حتی زنان سالمند، زنان طلاق‌گرفته و همه اقشار زنان که در امر زنانه مشترک‌اند. با همۀ این تفاسیر برای تعیین تکلیف در مورد روز دختر ابتدا باید از تقلیل روز زن به روز مادر جلوگیری کرد و منطق نخستین آن را بازخوانی نمود. باید ابتدا روز زن را به مدار واقعی خود برگرداند و سپس کلاف سردرگم صورتیِ روز دختر را باز کرد. آنگاه مشخص خواهد شد باوجود روزی که انسان مؤنث با ویژگی‌های فطری‌اش گرامی داشته و تقدیس می‌شود دیگر روزی به نام روز دختر خواهد داشت یا خیر؟ آیا لازم است برای تجلیل از مسئولیت و مقام مادری طرحی دیگر درانداخت و به مناسبت‌ها افزود؟

پاسخ به این سؤالات مقدمات روشی خاصی دارد؛ ما باید یکبار دیگر به جهان زن مسلمان ایرانی که حالا دیگر امروز واجد یک تاریخ مسلم است نظر کنیم و ببینیم معیارها و ارزش‌های او چیست و او چطور زن و دنیای زنانه را صورت‌بندی می‌کنیم و در این مسیر از عناصر فرهنگی مسبوق به سابقه که به سنت‌های شرقی‌تر مربوط است تدریجاً عبور کنیم. اما آنچه که روشن است هر دو مناسبت «روز دختر» و «روز زن» ظرفیت جلب ارادۀ سیاسی زنان را با تمرکز بر قشر پرانرژی‌تر آن‌ها ندارد و آنچه می‌تواند این شکاف را ترمیم کند دقیقاً گرایش و تأکید نسبت به «زن جوان سیاسی» است. روز دختر تا مادامی در تقویم رسمی حاضر است باید به زن نوجوان و جوان سیاسی روی بگرداند و بستری برای گفتگوی واقعی با آن‌ها واقع شده، دنیای دخترانه و زنانۀ آن‌ها را در بستر انسانیت، تاریخ و آینده و نه در هپروت خطاب قرار بدهد. نیز روز زن نیست باید گفتگوی جدی با زنان را در بستر نیاز سپهر سیاسی به آن‌ها در پیش گیرد؛ دیگر در این گفتگو مادر بودن یا نبودن محدودکننده نیست. کلید مشترک نجات روز زن و روز دختر از فانتزی‌گرایی گرویدن به «زن جوان» است. «زن جوانی» که میدانش صرفاً خانه نیست اما خانه در تصرف اوست. سیاست‌گذاران و گفتارپردازان باید بدانید در مسیر فانتزی‌گرایی همواره از دنیای مصنوعی و زینتی «باربی» عقب‌ترند! خوب نیست رنگ‌و‌لعاب روز هشتم مارس سیاسی‌تر و عینی‌تر به‌نظر برسد!

پس از این و بعد از اینکه ارادۀ زن جوان مسلمان مبنای تنظیمات فرهنگی واقع شد، ممکن روز دختر از تقویم رسمی حذف شده و در روز زن ادغام شود. نیز ممکن است به این نتیجه برسیم که برای تجلیل از زن باید علاوه بر این دو مناسبت به مناسبت‌های جزئی‌تری هم فکر کنیم. ممکن است در آن صورت به روز دختر از باب تکریم مضاعف و نه در قالب معنایی زن مجرد بلکه در قالب معنایی دخترِ کسی بودن احتیاج داشته باشیم. همان‌گونه که شاید بشود برای تجلیل از مسئولیت مادری طرحی دیگر درانداخت. یا همان‌گونه که شاید بهتر خواهد بود، روز ولادت حضرت زینب(س) نیز به روز خواهر به معنای خواهر کسی بودن متعلق شود.

اشتراک گذاری:
مطالب زیر را حتما بخوانید

دیدگاهتان را بنویسید