زن فلسطینی، دگرگونی را در دنیا معنا کرد

زینب محمدحسینی تختی، پژوهشگر حوزه زنان:

فلسطین مسیحای جهان بی‌معنا

در بی‌معنایی دنیای مادی، غزه دریچه‌ای از مفاهیم نو و امکان‌های بدیع را به‌سوی بشریت باز نمود. تلنگری با بهای جان و به رنگ خون و حیاتی به قلب‌های خشکیده دنیا عطا و تصرفی در قلوب در قامت پیغمبری کرد. تمامی این موارد در عین رهایی از حداقل‌ها دنیای مادی و چرخش نگاه‌ها به دنیای موازی با دنیای ماده است. دنیایی که پیش‌ازاین دیده نشده و  مختصات و ویژگی‌های منحصربه‌فردی دارد. رستاخیز قلوب با لسانی بلیغ تنها از مقام رضایت و صبر برمی‌خیزد. دل اگر تسلیم شود می‌تواند به آتش بکشد. تو گویی ققنوسی که از پس خرابه‌ها و خاکسترها سر برآورده است.

 

زن، ملازم حیات و حیات، ملازم حرکت و مقاومت یعنی حرکت

عنصر مقاومت تنها در استعاره حرکت فهم می‌شود و حرکت ملازم دائمی حیات و زن با حیات عجین و عینیت‌یافته و تجسم حیات است. اگر استقامت در مسیر حق باشد، حیات زایش دارد و سنگینی حق عامل اثرگذاری آن است. برخلاف باطل که همچون کف بر روی آب سبک و زایل است.

زن فلسطینی عنصر اصلی بازتولید حرکت جبهه مقاومت است. زنی که صبر عفیفانه در خون او جریان دارد و برای حرکت اثر می‌آفریند؛ او لباس مقاومت می‌سازد، غذای مقاومت می‌پزد و انسان مقاوم تربیت می‌کند. وجه ممیزه زن فلسطینی و نقطه عزیمت او عجین‌شدن با حیات است. زن فلسطینی عین حیات و مقاومت، ملازم دائمی حرکت و حیات او است.  زنان عنصر اصلی تشجیع‌کردن امت برای حرکت در مسیر حق هستند. مقاومت اگر از زن تهی شود، از معنا تهی شده است.

 

مقاومت مستورانه

زن فلسطینی از دیرباز تصویری محو و مبهم اما باصلابت در اذهان مسلمین جهان از خود به‌جای گذارده بود؛ اما به برکت رسانه‌های جمعی این تصویر مبهم، شفاف و با جزئیات در پیش همگان قرار گرفت. مستوری جزو لاینفک سکنات و کنش زنان عفیف مسلمان و این مستوری خودخواسته همراه با مستوری‌های اجباری است. این مستوری باعث شده تا برای فهم اثر زن مسلمان مجبور به کنکاش او شویم. زن مقاوم فلسطینی، به علت شرایط خاص مبارزه در این سرزمین، مستوری را دوچندان دارا است. زنی همچون همسر شهید محمد ضیف که حاضر است حتی از نام خود و فرزندانش به‌عنوان ابتدایی‌ترین تعلق هر شخص بگذرد تا هویت مبارزترین انسان‌ها را مستور نگه دارد. زن فلسطینی جز وطن، دلباخته تعلق دیگری نیست.

رهایی از تعلقات از لوازم مستوری و او عطوف و حنون است. برای پاره‌های جگر خود جان می‌دهد؛ اما به‌راحتی همه دارایی خود را فدای آرمان عظیمش یعنی وطن و مسجدالاقصی می‌کند. او برای فداشدن، آرمان و رهایی فرزند می‌آورد. او عمیقاً فهم کرده که باید عَلَم‌دار و حافظ مناسبات قدرت باشد و وزنه انسان مؤمن در زمین با هیچ رقیبی قابل برابری نیست. بعد از فداشدن پاره‌های جگر، تازه زبان او گشوده می‌شود و «اللهم خذ من دمائنا حتی ترضا» را می‌گوید. این جلوه‌های رهایی از تعلق با مستوری او عجین است.

 

تسخیر قلوب در مقابل تسخیر زمین

در فهم سیاسی رایج، تسخیر زمین از مؤلفه‌های مهم قدرت به شمار می‌رود. نظام سرمایه‌داری سعی در تسخیر انسان داشته؛ اما اثر لاینفک عمل مؤمنان تسخیر قلوب است. مردم دنیا از دریچه صبر با زن فلسطینی مواجه شده‌اند. صبری که آتش دل او را کلمه کرده و با رجزهای کوتاه تسخیر قلوب را فرماندهی می‌کند. زن مقاومت، پدیده‌ای بدیع است و  دفینه‌های عقول بشریت مدرن را اثاره می‌کند؛ دفینه‌هایی که در پس پرده فردگرایی و خودپرستی زن غربی انباشت شده است. برای هرکسی که از دریچه مدرنیته به دنیا می‌نگرد، زن فلسطینی ناشناخته است. زن غربی هویت جمعی ندارد؛ اما زن فلسطینی هویتی وحدت‌گونه و ریشه‌دار و میراث‌دار حقیقی ولایت اجتماعی انسانیت است. بیش از اینکه متغیرهای تأثیر، وابسته به زن غربی باشد، وابسته به زن فلسطینی است؛ پس معنا و اصالت هویت را در ساحت و قامت زن فلسطینی جستجو کرد.

هرچه زن مقاومت در تنگنا واقع شود بیشتر امید بر او غلبه می‌کند. زن فلسطینی به دنبال یافتن رگه‌های حیات از دل خاک و خاکستر است. او از علوفه دام هم حتی می‌تواند حماسه بیافریند. زن فلسطینی ذاتاً مبارز و مقاوم زاده شده است. او مقاومت را صرفاً نیاموخته؛ بلکه در خون او جریان دارد و با شیر به نسل‌های پیشرو نوشانیده است. زن فلسطینی از مرگ نمی‌هراسد؛ بلکه مرگ را به بازیچه می‌گیرد. از نظر من باشکوه‌ترین صحنه یک سال و نیم اخیر غزه، مادری که بر فراز خرابه‌های بیمارستان شفا ایستاده، بیمارستانی که دو هفته در محاصره بوده و جز خاکستر و دود چیزی از آن باقی نمانده است. مادری که بر فراز این خرابه‌ها خطاب به جوانان فریاد می‌زند: نیت‌هایتان و ایمانتان را تجدید کنید، تقوایتان را از نو بسازید. غیر از خدا یاریگری وجود ندارد.

 

فهم زن فلسطینی از پس کنارزدن زن غربی

با عنایت به مقدمات پیشین می‌توان دریافت، زنی که تا محاق تمدن لیبرال را تجربه کرده و گرد جهان چرخیده است، در مواجهه با شکوه زن مسلمان فلسطینی به شگفتی آمده و مملوء از سؤالات متعدد می‌شود. استعمار فرهنگی رهاورد نظام سلطه، چتر خود را در تمامی جوامع گسترده است. زنان عالم خصوصاً زنان غربی در این میان بازتولیدکنندگان بی‌فرهنگی نظام مدرن بوده‌اند. زن غربی سال‌هاست به قبله آمال زنان عالم بودن ‌نازیده است. در این میان طوفانی که نسیم‌های آن از ساحات مسجدالاقصی و اخلاص مرابطات آن آغاز گشته بود، باعث شوکه شدن همه عالم به‌خصوص زنان غربی شد. زن فلسطینی سال‌هاست که بوده و هست و خواهد بود؛ اما غبار نظام سرمایه‌داری اجازه دیده‌شدن به او نمی‌داد و امروزه به برکت خون‌های ریخته شده بر پای درختان زیتون، چشمان عالم به دریچه‌ای جدید گشوده شده است. هویت زن فلسطینی امروز با تمامی قرآن و اصالت اسلام عجین شده است. به‌گونه‌ای که در یک سال و نیم اخیر گرایش به مطالعه قرآن و فهم اسلام حقیقی از دریچه نگریستن به حیات صبورانه زن مسلمان فلسطینی به‌صورت چشمگیری مخصوصاً در میان زنان غربی، افزایش پیدا کرده است.

فارغ از زنانی که از پس نگاه به زن غزه به اسلام گرویدند، در غرب و خصوصاً در فعالین شبکه‌های اجتماعی، موجی از گرایش به پوشش‌های عفیفانه رواج پیدا کرده است؛ اما مهم‌ترین تأثیرگذاری زن فلسطینی نسبت به زن غربی، بیرون آمدن از حصار فردیت و پیوستن به موج حق خواهان دنیا است. این اثر را می‌توان در جریان حیات‌بخشی زن فلسطینی به زنان عالم فهم و جستجو کرد. زن فلسطینی منفعل نبودن در عین مستوری را به زن غربی می‌آموزد و این موج عظیم حضور زنان در خیابان‌ها و دانشگاه‌های اروپا و آمریکا تازه مقدمه‌ای بر شناخت زن پیچیده و مؤثر مقاوم فلسطینی است.

اشتراک گذاری:
مطالب زیر را حتما بخوانید

دیدگاهتان را بنویسید