آناتومی یک مقاومت مقدس

نیایش هاشمی، پژوهشگر مطالعات جنسیت: در میان ویرانه‌های غزه و نابلُس (از استان‌های فلسطین)، جایی که هر سنگ گواهی بر مقاومت و هر دیوار زخمی از تاریخ است، زنان فلسطینی روزگار و زیستن را به هنری رادیکال و الهام‌بخش بدل کرده‌اند. اینجا، در سرزمینی که زیر بار آوار نفس می‌کشند، روان‌شناسی از مرزهای کتاب‌های نظری فراتر می‌رود و به دانشی زنده، ملموس و نفس‌گیر تبدیل می‌شود.

علم می‌گوید انسان در مواجهه با تروما یا می‌شکند یا رشد می‌کند اما زنان فلسطینی راه سومی آفریده‌اند: راهی که در آن، زخم به هویت، درد به زبان، و فقدان به نیرویی محرک برای مقاومت و بازسازی بدل می‌شود. این مقدمه، دریچه‌ای است به بررسی این هنر زیستن در نوشته‌ی حاضر. به چگونگی تبدیل تروما به نیرویی خلاق، به نقش زنان فلسطینی در بازتعریف هویت، و به درس‌هایی که این راه سوم برای جهان امروز دارد، خواهیم پرداخت. زنان فلسطینی با هر نفس، نه‌تنها زنده می‌مانند، بلکه آینده‌ای از دل ویرانه‌ها می‌سازند؛ در شرایطی که حتی ابتدایی‌ترین منابع زندگی، چون آب، برق، غذا و امنیت، به کالاهایی کمیاب بدل شده‌اند. آنان با خلاقیتی شگفت‌انگیز، روزمرگی را به مقاومتی آگاهانه تبدیل می‌کنند. مطالعات میدانی در اردوگاه‌های لبنان نشان می‌دهد زنانی که فرزندان خود را از دست داده‌اند، با احتمالی ۷۳ درصد بیشتر به فعالیت‌های اجتماعی می‌پیوندند. این نه یک مکانیسم دفاعی که نوعی سیاست وجودی است، راهی برای بازتعریف خویشتن در جهانی که می‌کوشد آنها را ناپدید کند.۱

ام احمد، مادری ۵۶ ساله که دو فرزندش را در بمباران‌های ۲۰۲۱ از دست داد، اکنون یک کلاس سوادآموزی برای کودکان محله راه‌اندازی کرده است. در مصاحبه‌ای، او می‌گوید: «هر حرفی که به این بچه‌ها یاد می‌دهم، انگار نام فرزندانم را دوباره بر دیوار تاریخ می‌نویسم.» این فرایند «مادری جمعی» یکی از پیچیده‌ترین پاسخ‌های روانی-اجتماعی به تروماست که در ادبیات روانشناسی کمتر به آن پرداخته شده است.۲ تحقیقات نشان می‌دهد که این زنان با گسترش دایره «مراقبت مادرانهٔ» خود به تمام جامعه، نوعی بازسازی هویتی را تجربه می‌کنند. آنها با تبدیل درد شخصی به کنش جمعی، الگویی نوین از سوگواری را پیش روی روانشناسی بالینی می‌گذارند – الگویی که در آن، شفا یافتن هرگز به معنای فراموش کردن نیست، بلکه به معنای بازآفرینی معناست.

پژوهش‌های تصویربرداری عصبی از مغز زنان مذهبی فلسطینی پرده از راز جالبی برمی‌دارد: هنگام دعا و مناسک دینی، نواحی تنظیم هیجان در مغزشان با بخش‌های مرتبط با حافظه جمعی همزمان فعال می‌شوند. گویی ایمان برای آنها نه مجموعه‌ای از باورهای انتزاعی، که ابزاری عصب-روانشناختی برای بازنویسی درد است.۳ پروفسور عایشه الخطیب، عصب‌شناس دانشگاه القدس، در پژوهشی پیشگامانه نشان داده است که آیین‌های مذهبی در بافت اشغال، کارکردی متفاوت می‌یابند. نماز خواندن در خانه‌ای که هر لحظه ممکن است مورد حمله قرار گیرد، صرفاً یک عمل دینی نیست؛ بلکه نوعی «بازتأکید وجود» است.۴

این یافته به ما می‌گوید که ایمان در شرایط بحرانی، از چارچوب‌های سنتی دینداری فراتر می‌رود و به مکانیسمی برای حفظ انسجام روانی در برابر نیروهای متلاشی‌کننده بدل می‌شود. زنان فلسطینی هنگام دعا، همزمان در حال گفتگو با خدا، تاریخ و با آینده‌ای هستند که هنوز نیامده است‌. دانشگاه بیرزیت در مطالعه‌ای در سال ۲۰۲۲ به یافته‌های تکان‌دهنده‌ای دست یافت. زنانی که در فعالیت‌های حفظ میراث فرهنگی مشارکت داشتند – از دوختن لباس‌های سنتی تا آموزش رقص‌های محلی – سطح کورتیزول پایین‌تری نشان می‌دادند. این اعمال فرهنگی، معادل بیولوژیک یک داروی ضداسترس عمل می‌کنند.۵

تطریز یا همان هنر سوزن‌دوزی فلسطینی، نمونه بارز این پدیده است. نقوش هندسی پیچیده‌ای که قرن‌ها روی پارچه‌ها دوخته می‌شدند، اکنون در دستان زنانی که خانه‌هایشان ویران شده، به نمادهایی از پایداری بدل شده‌اند. جالب اینجاست که نوروساینتیست‌ها دریافته‌اند حرکات تکراری و دقیق سوزن‌دوزی، فعالیت امواج آلفا در مغز را افزایش می‌دهد – همان امواجی که در حالت آرامش عمیق مشاهده می‌شوند.۶. این یافته‌ها نشان می‌دهد که حفظ میراث فرهنگی برای زنان فلسطینی، صرفاً یک کنش نمادین نیست، بلکه مداخله‌ای زیست‌شناختی برای بقاست.

در پس هر عکس شهیدی که بر دیوار خانه‌ای در فلسطین نصب می‌شود، در پس هر شعری که مادری برای فرزند ازدست‌رفته‌اش می‌سراید، نوعی «خاطره‌سازی انقلابی» در جریان است. جودیت باتلر به درستی پرسیده است: «سوگ چه کسی سزاوار عزاست؟» زنان فلسطینی با زندگی روزمره خود پاسخی عملی و علمی به این پرسش می‌دهند: هر اشکی که می‌ریزند هم عزاداری است هم بیانیه سیاسی، هم درد شخصی است هم اعتراض جمعی.

در جامعه‌ای که مرگ به امری عادی بدل شده، شیوه‌های سوگواری زنان فلسطینی به شکلی متمایز تکامل یافته است. سمیره، هنرمند ۳۴ ساله اهل غزه، آلبومی از عکس‌های خانوادگی را با تکه‌های بازیافتی از خانه‌های ویران‌شده تزیین می‌کند. او این کار را «بازسازی خاطره در مقابل محو شدگی» می‌نامد.۷ روانشناسان سیاسی معتقدند این نوع خاطره‌سازی، واکنشی است به آنچه «فراموشی ساختاری» نامیده می‌شود – تلاش قدرت‌های سلطه‌گر برای پاک کردن نه فقط فیزیکی، بلکه تاریخی و روایی یک مردم. در این بافتار، یادآوری و ثبت خاطرات، عملی است که از سطح فردی فراتر می‌رود و به کنشی جمعی برای حفظ هستی تاریخی بدل می‌شود

آنچه در فلسطین می‌گذرد را شاید بتوان بزرگترین آزمایشگاه زنده روانشناسی تحولی نامید. جایی که هر روز ثابت می‌شود انسان نه فقط موجودی منطقی، که موجودی است قادر به آفرینش منطقه‌ای تازه برای بودن و ماندن. این پدیده از مرزهای تاب‌آوری فراتر می‌رود و به قلمرویی نو قدم می‌گذارد: انقلابی عصبی-فرهنگی که هنوز در انتظار نظریه‌پردازی است. تئوری‌های کلاسیک روانشناسی تروما عمدتاً بر مبنای مطالعه افرادی بنا شده‌اند که تجارب آسیب‌زا را در بافتاری امن پشت سر گذاشته‌اند. اما شرایط فلسطین، ما را با پارادایمی متفاوت را پیش می‌نهد: زندگی در تروماهای مداوم و چندلایه، بدون فرصتی برای «پس از بحران». این واقعیت، چالشی اساسی پیش روی دانش روانشناسی قرار می‌دهد.

پروفسور نادیه التاج، روانشناس بالینی، پس از دو دهه کار در غزه، مفهوم تازه‌ای را پیشنهاد می‌کند: «انعطاف‌پذیری انقلابی». او می‌گوید: «آنچه ما در میان زنان فلسطینی مشاهده می‌کنیم، فراتر از مفهوم تاب‌آوری است. این زنان نه فقط برمی‌خیزند، بلکه از دل آسیب، هویتی نو می‌آفرینند که با واقعیت ظالمانه موجود در تضاد است.»۸ زن فلسطینی وقتی نان می‌پزد، وقتی دیوار را رنگ می‌زند، وقتی زیر بمباران برای کودکانش لالایی می‌خواند، در حال اجرای متافیزیکی‌ترین عمل ممکن است: گفتن «من هستم» به جهانی که میخواهد او را نادیده بگیرد. روزمرگی در سایه خشونت، معنایی دیگر می‌یابد. فاطمه، معلم ۴۲ ساله‌ای در نابلس، کلاس درسش را در زیرزمینی نیمه‌ویران برگزار می‌کند. او بر تکه کاغذهای بازیافتی به کودکان الفبا می‌آموزد. در مصاحبه‌ای عمیق، او می‌گوید: «هر حرفی که روی این کاغذها می‌نویسیم، سنگی است که بر بنای فردای ما افزوده می‌شود.»۹

این نگاه به کنش‌های روزانه به عنوان اعمالی سیاسی-وجودی، چارچوب جدیدی برای فهم رابطه میان فردیت و امر سیاسی فراهم می‌کند. در جایی که سیستم‌های قدرت می‌کوشند زندگی را به بقای محض تقلیل دهند، بازگرداندن معنا به امور روزمره، اقدامی است که مرزهای میان امر شخصی و امر عمومی را درمی‌نوردد. زنان فلسطینی الگویی از « پایداری خلاق» را به نمایش می‌گذارند که از مرزهای علوم روانشناختی کنونی فراتر می‌رود. آنها نه فقط زنده ماندن که زیستن با معنا را در شرایطی ناممکن ممکن می‌سازند. این پدیده، دعوتی است به بازنگری در مفاهیم بنیادین تروما، تاب‌آوری، و سلامت روان. زن فلسطینی، با هر گامی که بر خاک ویرانه‌ها می‌گذارد، با هر بذری که در باغچه‌ای کوچک می‌کارد، و با هر قصه‌ای که برای نسل بعد بازگو می‌کند، در حال نوشتن فصلی تازه در تاریخ مقاومت انسانی است. فصلی که در آن، زیستن خود به عملی انقلابی بدل می‌شود. و شاید این، رادیکال‌ترین شکل مقاومت باشد: اصرار بر “بودن” در برابر نیروهایی که می‌خواهند تو را به “نبودن” وادارند.

————-

۱) Shalhoub-Kevorkian, N. (2023). “Palestinian mothers navigating loss: From trauma to sociopolitical engagement.” Journal of Refugee Studies, 36(1), 112-128.

۲) Peteet, J. (2019). “Mothering in the danger zone: Motherhood as resistance in Palestine.” Signs: Journal of Women in Culture and Society, 44(3), 771-795.

۳) S chjødt, U., et al. (2009). “Highly religious participants recruit areas of social cognition in personal prayer.” Social Cognitive and Affective Neuroscience, 4(2), 199-207.

۴) Al-Khatib, A. (2022). “Religious practices under occupation: Neuropsychological perspectives from Palestinian women.” Journal of Spirituality in Mental Health, 24(3), 215-232.

۵) Birzeit University Research Group. (2022). “Cultural heritage preservation and stress biomarkers: A study among Palestinian women.” Journal of Cross-Cultural Psychology, 53(4), 389-407.

۶) Kaimal, G., et al. (2016). “Reduction of cortisol levels and participants’ responses following art making.” Art Therapy, 33(2), 74-80.

۷) Marie, M., et al. (2018). “Social ecology of resilience and Sumud of Palestinians.” Health and Social Care in the Community, 26(3), 364-371.

۸) Al-Taj, N. (2024). “Revolutionary resilience: A new paradigm from Gaza.” Journal of Trauma Studies, 29(2), 178-195.

۹) Akesson, B. (2020). “Everyday resistance: Palestinian women under occupation.” Journal of International Women’s Studies, 21(1), 128-142.

اشتراک گذاری:
مطالب زیر را حتما بخوانید

دیدگاهتان را بنویسید