جنسیت تا چه حدی بر فقه اثرگذار است؟

فقه به‌عنوان اصلی لاینفک از زندگی زن مسلمان، او را با ابعاد متعدد خود در طول حیاتش مواجه می‌کند. بخشی از احکام و فقه به موضوع اجتهاد زنان ارتباط دارد. برخی موضوعات صرفاً زنانه همانند دماء ثلاثه با اجتهاد و تشخیص زنانه قابل‌بررسی هستند و برخی از موضوعات عام به‌شمار می‌روند. فارغ از موضوع اجتهاد زنان، در دیدار اخیر مقام معظم رهبری با اقشار بانوان به موضوعات متعددی در حوزه زنان توسط ایشان اشاره و از سوی مخاطبان زن اتخاذ شد. ایشان در سخنانشان از اجتهاد زنان در موضوعات زنان یاد کردند که این سؤال را برای مخاطب دغدغه‌مند حوزه زنان ایجاد می‌کند که منظور از اجتهاد زنان چیست؟ موضوعات زنانه شامل چه مواردی می‌شود؟ آیا ورود زنان به حوزه فقه شامل مسائل زنانه است یا باب‌های متعددی دارد؟ و مباحثی از این قبیل که در مصاحبه با سرکارخانم دکتر مؤمن عضو هیئت علمی دانشگاه امام صادق (ع) تلاش کرده‌ایم به بحث و بررسی آنان بپردازیم.

 

 حضرت آقا در بیاناتشان در ارتباط با موضوعات زنانه در باب اجتهاد و فقه مطرح کرده‌اند. منظور از موضوعات زنانه چیست؟ شامل چه ابعادی می‌شود؟ اگر اجتهاد زنانه در بحث‌هایی فارغ از دماء ثلاثه باشد، ممکن است چه تغییرات فقهی را به‌وجود آورد؟
در اصل مسئله اجتهاد و مرجعیت زن در پاسخگویی به مسائل شرعی و فقهی، باید در ابتدا از امکان این مسئله صحبت کنیم تا روشن شود که مقام معظم رهبری حرف شاذ، بعید و خارج از سیستم فقاهتی مطرح نفرمودند؛ چرا که در نظام اندیشه اسلامی بحث اجتهاد زنان موجود است و در گذشته نیز علمایی آنان را مطرح کرده‌اند؛ اما اکنون به دلایل مختلف چندان به منصه ظهور و عمل درنیامده است.
مقام معظم رهبری در گذشته همچنین در خصوص لزوم پرورش مجتهدین زن مباحثی را بیان کرده‌اند و این مورد برای اولین‌بار نبود که توسط ایشان مطرح شد. یکی در تاریخ ۱۵/۷/۷۹ حضرت آقا می‌فرمایند «اعتقاد بنده این است که ما حتماً فقیه زن و مجتهد زن لازم داریم و گمان من این است که دماء ثلاثه و امثال اینها را غیر از زن هیچ‌کس نمی‌تواند فتوا بدهد. به هرحال فقیه زن لازم است». یک مورد هم در تاریخ ۲۹/۷/۸۹ که حضرت آقا فرمودند «پدیده خواهران طلبه خیلی پدیده عظیم و مبارکی است، هزاران عالم، پژوهشگر، فقیه و فیلسوف در حوزه‌های علمیه خواهران تربیت شوند، این چه حرکت عظیمی خواهد بود».
یکی از شرایطی که فقها برای مرجعیت مطرح می‌کنند، رجولیت یا مرد بودن است. امّا فقهایی هم هستند که این شرط را جزء شروط مرجع تقلید بودن نمی‌دانند؛ مثلاً یکی از این فقهای بزرگوار، مرحوم سیدرضا صدر هستند که ایشان معتقدند اگر خانمی دارای تحصیلات فقهی مکفی سایر شرایط مرجعیت باشد مانعی نیست که بتواند فتوا بدهد و افراد از او تقلید کنند. البته بحث‌های مفصل فقهی هم داریم. فقهایی هم هستند که زن‌بودن را شرط مرجعیت نمی‌دانند و دلایل شرعی‌ای دارند که محل بحث، تدقیق و مناقشه است. امثال مرحوم سیدرضا صدر معتقدند که نه‌تنها ما دلیل شرعی مبنی بر مرد بودن مرجع تقلید نداریم؛ بلکه می‌توانیم شواهد و دلایل شرعی‌ای پیدا کنیم که مشروط بودن مرجعیت را به مرد نفی کند.
از جملۀ این ادله، سیره مسلمانان است. مرحوم صدر از نکته‌ای تاریخی استفاده می‌کنند و معتقدند که مسلمانان صدر اسلام به همسران پیامبر (ص) از جمله عایشه برای دریافت بعضی احکام فقهی رجوع می‌کردند و مسائل شرعی خودشان را از آن‌ها می‌پرسیدند و فتاوای آنها را ثبت و ضبط می‌کردند. درواقع رجوع مسلمان‌ها به همسران پیامبر (ص) به‌نوعی سیره مسلمانان بوده که در منظر پیامبر اکرم (ص) و معصومین (ع) وجود داشته و هیچ منع و ردی هم از جانب شخص پیامبر اکرم (ص) و معصومین (ع) در خصوص مراجعه به زنان در مسائل شرعی و استفتا از آن‌ها گزارش نشده است. این در حالی است که اگر مراجعه به زنان برای دریافت مسائل شرعی اشکال داشت، پیامبر اکرم (ص) این مسئله را نهی می‌کردند. چندین سال پیش در کتابخانه دانشگاه مذاهب اسلامی «موسوعه فتاوای فقهی ام‌المؤمنین عایشه» را دیدم؛ مجموعه ۱۰ جلدی کتاب را چاپ کرده بودند و فتاوای فقهی ایشان را مورد استناد پژوهشگران و مجتهدین عامه قرار داده بودند.
در سیره معصومین (ع) نیز این مسئله صادق است؛ مانند حضرت زهرا (س)، حضرت زینب (س)، همسران ائمه اطهار(ع) همانند جناب حمیده خاتون که خود ائمه (ع) به این بزرگواران ارجاع می‌دادند. مراجعه زنان به این بانوان بزرگوار برای دریافت پاسخ‌های شرعی‌شان قطعی است و امامان (ع) و معصومین (ع) هم منعی نکرده‌اند.
حتی در سیرۀ علمای شیعه خانم‌های مجتهده، دانشمند، فقیه و حتی در سلسله محدثین و محدثات شیعه داریم که بزرگوارانی مثل خانم دکتر نحله غروی نائینی کتاب نوشته‌اند و محدثات شیعه را نقل حدیث و در تاریخ شیعه از صدر اسلام تا کنون دانه‌به‌دانه معرفی کرده‌اند. دخترِ مرحوم کاشف‌الغطا نیز از دانشمندان عصر خودشان بودند و کتابی علمی و فقهی از ایشان چاپ شده و از قضا در جوانی هم این کار را کرده‌اند؛ همچنین دخترِ شهید ثانی، فاطمه شهید ثانی و سایر بزرگوارانی که در کتب مختلف ریاحین الشریعه و… به این بزرگواران اشاره شده است؛ پس ما از این موارد در تاریخ کم نداشته‌ایم.
فرمایش مقام معظم رهبری در دیدار بانوان در تاریخ ۲۷/۹/۱۴۰۳ دقیقاً چه بود؟ حضرت آقا فرمودند که بنده حتی معتقدم بسیاری از مسائل زنانه که موضوعش زنان هستند و مردها درست موضوع را تشخیص نمی‌دهند، خانم‌ها باید از مجتهد زن تقلید کنند. این دقیقاً عین فرمایش حضرت آقا است.
قدر متیقنی که ما از این عبارت برداشت می‌کنیم این است که حداقل زنان در مسائل زنانه با موضوع زنان می‌توانند مجتهده و صاحب افتاء باشند و زنان نیز از آن ها تقلید کنند. بیان نشده که در همه مسائل زن‌ها مرجع تقلید باشند. حداقلش این است که در کلیه مسائل حوزه زنان می‌توانند مجتهده و صاحب افتاء باشند. حضرت آقا دلیل آوردند که مردها ممکن استموضوع را به‌درستی تشخیص ندهند و برحسب جنسیت، شرایط به‌گونه‌ای است که مجتهد باید زن باشد تا تشخیص بدهد که دقیقاً این مسئله از چه بابی است. به‌عنوان‌مثال یکی از مصادیق مصداق دماء ثلاثه است. بسیاری از مسائل را زمانی که از منظر زنانه نگاه کنیم، حکم می‌تواند باتوجه‌به جنسیت و مسائل حوزه زنان تفاوت داشته باشد و زنان صاحب‌نظر باشند و افتاء کنند.
پس موضوع محدود به دما ثلاثه نیست؛ یعنی احکام حج به طور خاص، برخی از شرایط خاص بانوان، عوارض زنان، حوزه مسائل اقتصادی مربوط به زنان، احکام حوزه نظامی، جنگ، جبهه، جهاد و قضاوت را نیز شامل می‌شود. حضرت آقا در فرمایششان درباره مسئله زن سخن گفته‌اند؛ حتی مباحث عبادی و روش انجام برخی عبادات موضوعشان مرتبط با زنان است. پس مسئله اگر زن باشد عرصه ورود مجتهدان زن خواهد بود، این برداشت ما از فرمایش مقام معظم رهبری است. چیستی مسئله فی‌نفسه مهم نیست؛ اینگونه نیست که بگوئیم مسئله مدنظر، مسئله اقتصادی، نظامی یا عبادی است و بعد بگوییم که در مسائل اقتصادی و نظامی فقط آقایان باید افتا کنند و تنها مسائلی چون دماء ثلاثه به زنان مربوط است. اصلاً بحث مسئله نیست بلکه موضوع است. موضوع ‌محوری دارای اهمیت است. موضوع اگر زن است حوزه عرصه ورود زنان نیز فراهم خواهد کرد.
همین مسئله از لحاظ فقهی هم قابلیت اثبات دارد؛ یعنی فرمایش حضرت آقا مستند فقهی دارد. درواقع ما یک مقام افتاء و مقام قضا داریم. این در بحث حکمرانی و تصدی مناصب حکمرانی و حکومتی است که بسیاری از فقها شرطیت رجولیت را مطرح می‌کنند که البته در این زمینه هم ما قول مخالف هم داریم؛ ولی در باب افتاء، اجتهاد، مسئله‌یابی و صدور حکم اتفاقاً تعدادی از فقها را می‌بینیم که ممنوعیتی دراین‌خصوص برای بانوان در حوزه مسائل و مراجعه بانوان به بانوان ندیدند و در مبانی و استدلال در حوزه افتاء دستمان بسیار بازتر است. آیا زن می‌تواند به طور خاص در حوزه زنان فتوا بدهد؟ اینجا درواقع دستمان بازتر است که بتوانیم استدلال بیاوریم و مستند قرآنی و روایی ذکر کنیم.

 

 اساساً جنسیت چگونه بر فقه اثر می‌گذارد؟
باید عرض کنم که نقش جنسیت در تبیین «موضوع» بسیار مهم هست؛ یعنی به طور تخصصی در هر حوزه فقهی اوّل می‌بایست تبیین موضوع دقیقی صورت بگیرد؛ سپس فقها با قواعد و روش‌های اخص اجتهاد، حکم آن مسئله را بیان کنند. علاوه‌بر این در این تبیین موضوعی هم عوامل متعددی دخیل هستند. هرچه که پیش‌تر می‌رویم موضوعات پیچیده‌تر می‌شوند؛ مثلاً در حوزه فقه پزشکی تا موضوع دقیقاً مشخص نشود حکمی هم به‌صورت دقیق بیان نمی‌شود. بر فرض در باروری‌های نوین، روش‌های باروری به‌صورت مصنوعی، تلقیح مصنوعی و… ابتدا باید تبیینی تخصصی و پزشکی صورت بگیرد و موضوع کاملاً روشن شود؛ سپس فقیه و مجتهد از باب اجتهادی ورود کنند. در حوزه زنان هم داستان از همین قرار است؛ یعنی تا آن مسئله زنانه یا مسئلۀ عمومی که در آن نقش زنان مؤثر است از منظر زنانه تبیین نشود، حکم صحیح و جامعی دراین‌خصوص حاصل نخواهد شد.
بحث‌هایی به‌طور‌خاص مثل مسئله دماء ثلاثه کاملاً زنانه است و سایر مسائل ممکن است صددرصد زنانه نباشد؛ ولی حتماً نقش زنان هم به‌عنوان مکلفین در این حوزه وجود دارد و ما نمی‌توانیم زنان را نادیده بگیریم. وقتی که درحال برنامه‌ریزی کلان اقتصادی برای کشور هستیم، از باب نقش زنان در حوزه اقتصاد ما نمی‌توانیم بگوییم که این حوزه فقط مردانه است؛ درحالی‌که آن‌ها هم مخاطب خطابات عام قرآنی، روایی و قانونی هستند. پس به‌طورکلی در تبیین موضوعات، اوّل باید صورت‌مسئله را روشن کنیم و بعد حکم و راه‌حلش را بگوییم. درواقع موضوع یا صددرصد زنانه است یا بخشی از آن موضوع حتماً زنانه خواهد بود. باید درنظر داشته باشیم که به لحاظ هستی‌شناسی انسان، جنسیت در وجود مؤثر است؛ یعنی انسان مخاطب شریعت است و انسان هم اعم از زن و مرد است. برخی تکالیف به طور خاص، جنسیت‌محور و برخی دیگر عام است؛ اما جنسیت در نحوه اجرای آن تکالیف عام هم دخیل خواهد بود. به‌عنوان مثال نماز حکم عام است؛ ولی باز هم در نحوه پیاده‌کردن نماز نقش جنسیت پررنگ است؛ یعنی خانم‌ها پوشش خاص و شرایط خاصی برای نماز دارند که آقایان ندارند. یعنی علی‌رغم اینکه دستور، دستور عام است و محورش جنسیت نیست و هر مکلفی باید نماز را اقامه کند؛ اما در مقام اجرا باز جنسیت دخیل می‌شود.
س: از ثمرات و نتایج راهبردی توسعه ابعاد جنسیتی فقه در حکم یا موضوع چیست؟
ج: آیه شریفه می‌گوید «ویدخلون فی دین الله افواجا». اما چه زمانی مردم فوج‌فوج به دین الهی می‌گروند؟ وقتی حقیقت شریعت که منطبق با فطرت و عقلانیت انسانی است برای آن‌ها درست تبیین شده باشد. وقتی مردم با مسئله‌ای مواجه می‌شوند که با فطرت آن‌ها همسو است، عقل آن را پس نمی‌زند و باعث رشد و ترقی آن‌ها می‌شود و مسلّماً آن‌ها می‌پذیرند و فوج‌فوج هم می‌پذیرند.
مشکلات ترویج اسلام در حقیقت مشکل از اسلام نیست، مشکل از نحوه بیان و کم‌کاری مسلمین است؛ امّا حقیقت دین هیچ‌گونه خلأ و عیبی به آن وارد نیست. وقتی که مسائل بدون درنظرگرفتن مقتضیات زمانی، مکانی و جنسیتی ارائه شود، افراد به‌سختی آن را می‌پذیرند. در مسئله حجاب و عفاف همسویی‌اش با فطرت آدمی روشن است و فطرت آدمی برهنگی را پس می‌زند. حضرت آدم و حوا زمانی که اجتماع انسانی‌ای شکل نگرفته و زن و شوهر بودند، وقتی که از شجره ممنوعه تناول کردند لباس‌های بهشتی‌شان را از دست دادند؛ قرآن کریم می‌فرماید «و طفقا یخصفان علیهما من ورق الجنه». خودشان را با برگ‌های بهشتی پوشاندند. یعنی برهنگی با فطرت انسان سازگار نیست. انسان از برهنگی اذیت می‌شود؛ لذا خود را هرطور شده ولو با برگ می‌پوشاند. درحالی‌که کسی هم نیست و محرم هم هستند.

 

آیا اجتهاد خاص زنان در موضوعات زنانه محصور به فقه فردی می‌شود یا در سطوح دیگر فقه هم قابل‌پیگیری است؟
برخی از مسائل واقعاً زنانه است؛ یعنی یک خانم شاید خیلی بهتر تشخیص بدهد در این موقعیت چطور باید برای بیان این مسئله چاره‌سازی کند، نحوه بیانش چگونه باشد چگونه استدلال کند؛ چون طبق فرمودۀ رهبری ممکن است آقایان درک درستی از این مسئله نداشته باشند و واقعاً هم ندارند. مکانیسم استنباط خیلی از احکام و مسائل، مکانیسم واحدی است؛ ولی جنسیت در موضوع‌شناسی، استنباط، نحوه بیانش و چگونگی اجرای آن و… دخیل است و اگر آن مسئله به تمامه و کماله به مخاطب منتقل نشود، مخاطب در پذیرش و اجرای آن با مشکل مواجه می‌شود و درنتیجه حقیقت دین اجرا نمی‌شود و احکام معطل می‌ماند. درحالی‌که اگر این مکانیسم همه‌جانبه دیده شود ان‌شاءالله اثرات و برکات خویش را خواهد داشت.

 

 شما در ارتباط با موضوع زنانه بودن صحبت کردید. آیا فرایندی دارد که بگوییم موضوعات، موضوعات زنانه هستند یا نه؛ بستگی به بستر زمانی و مکانی دارد؟
بین مقام افتاء با قضا و ولایت تمایزاتی وجود دارد. برخی از فقها معتقدند که زن فقط مقام افتاء دارد و درخصوص قضا، ولایت و تصدی امور عامه زن نمی‌تواند ورود کند. مثلاً حضرت آیت‌الله حکیم در بحث مستمسک عروه می‌فرماید «افتاء بعض المحققین بجواز التقلید الانثی»؛ یعنی تقلید از زن مجاز است. پس در همه مسائل زنان می‌توانند برای زنان دیگر فتوا بدهند. در بحث فتوا و جواز تقلید زن از زن، ما نظرات مثبتی داریم و مهم‌ترین دلیلشان هم بحث اطلاقات ادله و بناء عقلا هست؛ یعنی عقلای عالم سیره رجوع جاهل به عالم را تأیید می‌کنند؛ هرکسی که چیزی را نمی‌داند به متخصص آن امر مراجعه و از او استمداد می‌کند. در متخصص امر هم جنسیت مطرح نیست؛ یعنی شخص به آن عالم و متخصص مراجعه می‌کند و کاری ندارد که زن یا مرد است؛ لذا خود مرحوم حکیم در همین کتاب مستمسک معتقدند که مرجعیت مختص مردان نیست. اگر بنای دلیل را بناء عقلا بگذاریم، در طول تاریخ می‌بینیم که پیامبر اکرم (ص) یا ائمه اطهار (ع) از رجوع به متخصص منع نکرده‌اند و این بناء و سیره عقلاً را تأیید کرده‌اند.
دلیل دیگر روایاتی است که دراین‌خصوص وارد شده است. روایت‌هایی که بحث را مختص به مردان دانسته دو دسته هستند؛ برخی روایت‌هایی مثل روایت ابی خدیجه، روایت عمر بن حنظله می‌گوید فقط مردان در حوزه ولایت عامه و مقام قضا نه افتاء می‌توانند ورود داشته باشند؛ یعنی این روایت‌ها دال بر مسئله حکمرانی هستند.
یک روایت هم روایت عامر بن عبدالله هست که او به بحث افتاء اشاره کرده؛ اما در مبانی منهاج‌الصالحین و… این روایت را ضعیف شمرده‌اند و مرحوم طباطبایی قمی و برخی دیگر از علما برای آن هیچ اعتباری قائل نشده‌اند. پس روایت‌هایی که به مرد اولاً مربوط می‌شود غالباً به باب قضا و حکمرانی و اگر هم روایتی در خصوص باب افتاء باشد که می‌گوید حتماً باید مجتهد مرد باشد، برخی علما نیز آن روایات را ضعیف می‌دانند.
صحیحه عبدالرحمن بن حجاج خدمت امام معصوم (ع) می‌رسد و در خصوص مسائل حج کودک از امام (ع) سؤال می‌کند. امام (ع) او را به جناب حمیده خاتون ارجاع می‌دهند و می‌گویند برو از ایشان بپرس. بعضی‌ها می‌گویند درواقع اینجا حمیده خاتون فقط راوی حدیث بوده؛ یعنی ایشان جزء روات حدیث و محدثات شیعه هستند؛ ولی واقعیت این است که ایشان فقط حدیث ذکر نمی‌کنند. امام عبدالرحمن بن احجاج را فقط برای اخذ روایت پیش حمیده خاتون نمی‌فرستند؛ بلکه او پیش حمیده خاتون می‌رود و حمیده خاتون برای همسر ابن حجاج، فتوا می‌دهند و این مورد در کتاب الاجتهاد و التقلید مرحوم سیدرضا صدر است.

 

راجع به این فرمودید که فرمایش حضرت آقا مستند فقهی دارد؟ این مستندات فقهی شامل چه مواردی می‌شوند؟

علما همان‌طوری که باید اجازه از علمای بالاتر از خودشان برای اجتهاد بگیرند، در خصوص نقل حدیث هم باید اجازه بگیرند. هرکسی اجازه ندارد روایات اهل‌بیت را نقل کند و در سلسله روایات حدیث قرار بگیرد و اتفاقاً اجازه روایت گرفتن خیلی سخت‌تر از اجازه اجتهاد گرفتن است. پس در طول تاریخ شیعه از زمان امام معصوم (ع) تا کنون افرادی به‌سختی اجازه روایت تا اجازه اجتهاد دریافت می‌کنند. خیلی جالب است ما در خصوص زنان و محدثات شیعه چه از خود معصومین (ع) چه از علمای بزرگ شیعه اجازه روایت داریم. مثلاً بانوامین. همچنین در بحوث فی علم الاصولشان یا کتب دیگر این مباحث مطرح شده است.
حالا ممکن است که اشکال وارد شود و افرادی بگویند که شارع بنای عقلاً را تأیید کرده است. ما برای شما یک دلایلی می‌آوریم که اتفاقاً شارع این بنای عقلاً را رد کرده، یعنی مذاق شریعت استتار زنان و ناراضی به تصدی امور عامه و اداره جامعه برای زنان است. این مورد دلیلی بر آن است که شریعت راضی به اجتهاد و مقام افتاء زنان نبوده و چنین فرضیه مطرح‌شده‌ای قابل قبول نمی‌باشد؛ زیرا براساس اصطلاحی در اصول تحت عنوان «اخص از مدعا»، اولاً با بداهت عقلی نمی‌خواند. مثلاً زن نمی‌تواند حاکم جامعه اسلامی باشد؛ به‌دلیل‌اینکه شارع راضی به این مورد نیست. همچنین زن نمی‌تواند پیغمبر باشد، در نتیجه از رجوع جاهل به عالم را در شریعت نهی می‌کند؛ درحالی‌که جواز تقلید از زن مستلزم تصدی امور عامه نیست و افتاء و تصدی امور عامه دو مورد متفاوت هستند. ممکن است خانمی مجتهده و در مقام افتاء قرار داشته باشد؛ ولی کاملاً هم مستتره باشد؛ یعنی اگر مجتهد است باید در مقام حکمرانی هم نقش ایفا کند. درحال‌حاضر بسیاری مجتهد آقا وجود دارند؛ آیا همه آن‌ها در عرصه قضاوت و حکمرانی هستند؟ خیر. برای زنان نیز چنین است؛ پس مطرح‌کردن این استدلال درست نبوده و نمی‌توانیم برای مرجعیت زن بر زن استفاده کنیم.

مصاحبه و تنظیم‌کننده: حمیده عرب‌سرخی

اشتراک گذاری:
مطالب زیر را حتما بخوانید

دیدگاهتان را بنویسید