چادر ایرانی؛ قهرمان خاموش، آشنای غریب!

مهدی تکلّو، پژوهشگر مطالعات جنسیت و جامعه: چادر در میانه قرن گذشته با دال «حجاب برتر» وصف شد. اگرچه پیش از این چادر در زندگی زن ایرانی سابقه داشته و ترجیح داده می‌شده، این ارجحیت تنها در پوشیدگی بیشتر و ستر اندام‌ها خلاصه بوده است. اما در خلال خیزش و بیداری زن مسلمان ایرانی، چادری که پیش از این در رنگ‌های متنوعی دیده می‌شد، شمایل و معانی دیگری می‌گیرد. آغاز حرکت زن ایرانی به مقاومت او علیه پهلوی اول و مقابله او با پهلوی دوم مربوط است. در این میانه است که «زن مبارز» که اراده‌اش را به آوردگاه اراده‌های معارض آورده، به چادر سنتیِ بی‌معنایش، معنا می‌بخشد. به عبارتی، معنابخشی به چادر یعنی زن نوظهور چادر را از جهان اجتماعی زن سنتی بیرون آورده و آن را در جهان اجتماعی دیگری جانمایی کرده است که در آن زن‌بودن مختصات دیگری دارد. در این نقطه، اگر زن در حال سیاسی‌شدن است، به‌اندازه‌ای که سیاسی شده باشد، تمام شئون دیگر حیات او نیز رنگ سیاسی می‌پذیرد. چادر در این کشاکش همچنان حجاب مرجح است، اما دیگر برتربودگی و خاص‌بودگی چادر در جهان اجتماعی جدید به این دلیل نیست که اندام زن را بهتر می‌پوشاند، بلکه به این خاطر است که به نمادی از زن سیاسی مبارز تبدیل شده است. به عبارتی، زن سیاسی توانسته معناها و اراده‌های خود را در کالبد این چند متر پارچه اشراب کند. پس چادر محصولی عینی در جهان اجتماعی زن مسلمان ایرانی و بازتاب اراده، حقیقت و هویت است. اگر جهان اجتماعی این زن بسط وجودی اوست، به این ترتیب آثاری که زن مسلمان ایرانی دارد در چادر او نیز کمابیش یافت می‌شود. روایت رهبر انقلاب این است که پس از سرنگونی رضا پهلوی و الغای قانون کشف حجاب اجباری، همچنان به‌شکل فیزیکی و سخت با چادر مبارزه می‌شده است.

برای مطالعه کامل یادداشت به شماره ۱ و ۲ فصلنامه اقلیما مراجعه بفرمائید.

اشتراک گذاری:
مطالب زیر را حتما بخوانید

دیدگاهتان را بنویسید