«کیک محبوب من» کام زن ایرانی را تلخ کرد!
فاطمه چرختابیان
«کیک محبوب من» تولید ۲۰۲۴ با نام بینالمللی «my favorite cake» ساخته مریم مقدم و بهتاش صناعیها است که آبان ماه ۱۴۰۳ در آلمان به اکران عمومی رسید. برای این فیلم درج شده که ساخت مشترک فرانسه، آلمان، سوئد و ایران است؛ اما مجوز پخش رسمی از وازرت فرهنگ و ارشاد را ندارد و منطبق با جریان سینمای مستقل در ایران تولید شده است. این فیلم با شرکت در جشنوارهٔ فیلم برلین، موفق به کسب جایزه فیپرِشی و اکومنیکال شد اما علیرغم کاندیداتوریِ سازندگان آن، نتوانست به خرس طلایی دست یابد. همچنین این فیلم جوایز زیر را نصیب خود کرده است:
- جایزه بهترین فیلم از جشنوارهٔ کابورگ فرانسه؛
- بهترین بازیگر زن از جشنواره کرافت اسلوونی؛
- بهترین فیلم از نگاه تماشاگران در جشنواره مانتروی فرانسه؛
- بهترین فیلم از جشنواره سینه فست سادبری کانادا؛
- بهترین فیلم در بخش بینالملل از جشنواره کلگری کانادا؛
- بهترین فیلم در بخش کارگردانهای جدید از جشنواره بینالمللی شیکاگو.
در این مطلب میخواهیم دربارهٔ بازنمایی فیلم «کیک محبوب من» از زن ایرانی صحبت کنیم. پس تا آخر همراه باشید.
خلاصه داستان
فیلم «کیک محبوب من»، قصهٔ زنی به نام مهین،۷۰ ساله و پرستار بازنشسته است. او همسرش را سالها پیش از دست داده و فرزندانش مهاجرت کردهاند. مهین از تنهایی خسته و ملول شده و حالا درصدد است تا به نحوی این مسئله را حل کند.
مهین چگونه زنی است؟
«کیک محبوب من» باوجود کاراکتر مهین به عنوان شخصیت اول، فیلم زنانهای به نظر میرسد. پس باید بدانیم چه تصویری را از زن بازنمایی میکند؟ به همین جهت مهم است که بعضی از سکانسها را با جزئیات مرور کنیم:
مهین، خلأ حضور یک مرد را در کنارش احساس کرده است. پس، فردای دورهمی دوستانهاش، در صبح یک روز تازه از منزل خارج میشود و در را پشت سرش میبندد. یعنی او تصمیم به تغییر کلیشههایش گرفته و آنچه را که تا پیش از این در ذهن داشته و باعث تنهایی او شده، کنار میگذارد. به نانوایی میرود و در صف، کنار یک مرد مینشیند، بدون آنکه حرکت خاصی از آن مرد ببیند سر صحبت را با او آغاز میکند و حتی خود را به او میچسباند؛ اما مرد توجهی نمیکند.
پروژهٔ پارتنریابی او شکست میخورد و در پلن بعدی، مهین به پارک میرود. مرد رفتگری را در حال استراحت میبیند. با اینکه آقای رفتگر رفتار خاصی ندارد و مشغول کار خودش است؛ اما مهین با او همکلام میشود و از او سراغ پیرمردهای ورزشکار را میگیرد. مهین در تماس تصویری با دخترش، آقای رفتگر را دوست خود معرفی میکند. این پلن نیز با حضور گشت ارشاد شکست میخورد و درنهایت برای صرف نهار به رستوران ارتش میرود.
علیرغم خلوتی محیط؛ اما مهین میزی نزدیک به جمع پیرمردان را انتخاب میکند. میز آنقدر نزدیک است که مهین مکالمات آنها را میشنود. فرامرز، متین و سربهزیر و آرام مشغول غذاخوردن است و با اینکه میز روبهروی مهین نشسته؛ اما توجهی به او ندارد. حتی متوجه حضور او هم نشده؛ چون بعدا با تعجب از مهین میپرسد: «عه مگه اونجا بودی؟». وقتی فرامرز در رستوران میگوید که تنهاست و زن و بچه ندارد، مهین مانند صیادی که طعمهٔ خود را یافته به دنبال فرامرز راه میافتد. پرسانپرسان به محل کار او می رود و تا پاسی از شب، یک لنگه پا به انتظار فرامرز می ایستد! درآخر، قویترین نما آن است که چراغ خانهی مهین با حضور فرامرز روشن میشود.
له یا علیه زن؟! مسئله این است!
آنچه از این نماها در «کیک محبوب من» برداشت میکنیم این است که برخلاف پروپاگاندای مرسوم، مردان ایرانی در برخورد با زنان جامعه، زیستی کاملا عفیفانه دارند؛ چراکه ما در فیلم، هیچ رفتار جنسی یا خشونتباری از سوی مردانِ بیرون از خانه علیه زنان ندیدیم و این زنِ قصه است که به خاطر رسیدن به امیالش، برای مردان ایجاد مزاحمت میکند یا خود را به شکلی مشمئزکننده و ملتمسانه به آنان تحمیل میکند. باوجود این بازنمایی، مایهٔ تعجب است که چرا اعتراضی از سوی حامیان «زنِ مستقلِ ضد مرد» و یا حتی جامعهٔ فمنیسیم نمیبینیم؟!
تعجببرانگیزتر اینکه سازندگان فیلم در مصاحبهای مدعی شدهاند با ساخت این فیلم میخواستند به دروغها دربارهٔ واقعیت زن ایرانی پایان دهند! خیر، ایشان هر ادعایی میتوانند دربارهٔ فیلم داشته باشند؛ جز حمایت از زن ایرانی! فرهنگ دینیملی ایرانیان، گزارهٔ «مرد عفیف» را تأیید میکند؛ اما با «زن حقیرِ آویزان»، زاویهای به قدمت تاریخ دارد! در کدام برهه از تاریخ، فرهنگِ مسلط در جامعه اینگونه بوده که زن ایرانی برای رفع تنهایی خود، دست یک مرد غریبه را بگیرد و شبانه به منزل بیاورد؟! آیا جز این است که بناها، معماریها، اسناد، خاطرات مکتوب و شفاهیِ به جامانده از دل تاریخ، همیشه دم از «عفت و نجابت زن ایرانی» زدهاند؟! پس از این حیث، با فیلمی روبرو هستیم که سنخیتی با واقعیت زن ایرانی ندارد.
زن ایرانی فیلم کیست؟
از جهتی دیگر، با مرزبندی زنان در فیلم مواجهیم که اتفاقاّ این هم ثابت میکند که این فیلم واقعیت تمام زنان ایرانی نیست. مهین، غیرمذهبی، ضدانقلاب و دلبستهٔ شرایط حاکمیت قبل است. همسایهای دارد که مذهبی و حامی نظام است. فامیلی همسایه «هاشمی»، محجبه، اخمو و به قول مهین فضول است. سکانس گفتگوی این دو نفر در حالی رخ میدهد که یک حصار آهنی بین مهین و خانم هاشمی است. مهین داخل خانه و خانم هاشمی بیرون از خانه و زیر نور سبز ایستاده و دربارهٔ مهمان مهین پرسوجو میکند.
در جایی دیگر از «کیک محبوب من»، وقتی فرامرز از زن سابقش صحبت میکند، میگوید او مذهبی و سختگیر بوده و از جدایی از او خوشحال است. با این دو نما مشخص میشود که سازندگان، زنان ایرانی را قشربندی کرده و زن محجبهٔ وابسته به دین را خارج از تعریف خود از زن ایرانی میدانند. این درحالی است که الگوی رفتاری مهین، برخلاف خانم هاشمی مابهازای بیرونی ندارد. اما سازندگان طبق کدام عقلانیت یا حتی جامعهٔ آماری، زن ایرانی را براساس پوشش قشربندی کردهاند؟ والله عالم!
عشق یا گفتگوی بدنها؟
فیلم اگرچه میخواسته تنهایی سالمندان را بازنمایی کند؛ اما تنهایی را به نیاز جنسی محدود میکند. چون اساساّ نگاهش به انسان، بدنمند است. آنقدر نشانه و فکت برای این بدنمندی در «کیک محبوب من» زیاد است که نمیتوان آن را با خانواده دید:
- مهین خواستگارش را رد کرده چون دست و سینهاش مو نداشته!
- توجهش به خبری جلب میشود که میگوید رباتی ساخته شده که مناسب افراد مجرد است؛ چون میتواند آنها را در حمام بشوید!
- روزهای جوانیاش را دوست دارد چون برای پوشیدن دکلته و کفش پاشنهبلند آزاد بوده است؛
- دائما برای دل فرامرز به لباس و آرایش و… توجه میکند؛
- از او دربارهٔ همخوابی با دوستدخترش پرسوجو میکند؛
- با فرامرز به حمام نمیرود؛ نه به خاطر حیا بلکه چون اندامش مناسب جلوهگری برای یک مرد نیست؛
- و درنهایت هم از تعریف و تمجید فرامرز از بدنش خوشحال و راضی میشود.
- وقاحت جایی به اوج خودش میرسد که یک نمای بسیار بسیار خصوصی از مهین میبینیم: جایی که او پیش از ورود به اتاق خواب، به بدنش عطر میزند… .
این حد از نگاه جنسیزده به زن در یک فیلم باورکردنی نیست. چطور می توان زن سالمندی را تصور کرد که در اوج عصمت پیری، یک بستهٔ متحرک از اینگونه امیال باشد؟!
طبیعی است که این بازنمایی سخیف از آدمیزاد، تنها شامل زن نبوده و مرد قصه نیز با بدنمحوری و امیال جنسی قرین است. فرامرز، بلافاصله بعد از پذیرفتن دعوت مهین، از داروخانه، قرص موردنظر را تهیه میکند. دوبار دربارهٔ بدن مهین نظر میدهد. او را به حمام دعوت میکند و گفتگوی آنها حول نمایش بدن به دیگری است.
باید توجه کرد که فضای گرم فیلم «کیک محبوب من» نباید ما را به خطا بیندازد که چسبِ جنسی بین این زن و مرد را عشق پیری تلقی کنیم. خاصیت عشق، تمایز معشوق در نظر عاشق است؛ اما برای مهین به عنوان طالب و خواستار رابطه، چیزی به اسم تمایز وجود نداشت. اگر جای فرامرز شخص دیگری قرار بدهید، در اصل داستان تفاوتی ایجاد نمیکند. او دوسه روز به دنبال یک مرد (بخوانید نرینه)، برای رفع امیال خودش بود و این مردها بودند که نمیپذیرفتند!
پیران نادان!
اگر از بازنمایی زنانگی و مردانگی در این فیلم عبور کنیم، به وهن سالمندان میرسیم. از ویژگیهای خاص دوران پیری در جامعهٔ ما، خردمندی است. اما آنچه در «کیک محبوب من» تماشا میکنیم یک بیخردی و بلاهت تمامعیار از دو سالمند ۷۰ ساله است که به اشتباه، پیریِ ساده و معصومانه قلمداد میشود! یک زن ناشناس، مردی ناشناس را به منزلش دعوت میکند و مرد هم میپذیرد؛ درحالیکه حتی اگر قواعد دینی و اجتماعی هم نباشد، بازهم این اعتمادِ قاطع و فوری دوغریبه به یکدیگر، جز برای رفع نیاز جنسی، منطقی به نظر نمیآید.
فرامرز، بازنشستهٔ نیروی زمینی ارتش و نظامی است. پس ارزش حفظ مرز را باید بداند؛ اما بهسادگی از حضور در جبهه و دفاع از کشورش ابراز پشیمانی میکند و آن را بیهوده میداند. از سویی، در جوانی مصرفکنندهٔ مشروبات بوده و فرایند تولید مشروب را میداند؛ اما نهتنها حواسش به میزان مصرفش نیست، بلکه این را هم نمیداند که انسان ۷۰ ساله نباید مشروب و قرص اختلال جنسی را باهم مصرف کند! حتی مهین هم که کارشناس پرستاری است مدام در حال سرو مشروب برای اوست و متوجه حال بد او نیست! بعد از سنگکوب فرامرز، مهین تماس خود را با اورژانس قطع میکند و بعد اقدام به دفن شبانهٔ او در باغچهٔ منزلش میکند. غیرمنطقی است که مهین به عواقب این کار خود نمیاندیشد؛ درحالیکه اهالی آژانس این دو نفر را باهم دیدهاند.
این دو پیرسال خصوصاّ مهین، بهگونهای به ساختار حاکمیتی اعتراض دارند که گویی رفتارهایی که ازشان سر میزند مورد قبول جامعه است و این رفتارهای شنیع فقط خط قرمز حاکمیت است! اگر اینطور است، چرا مهین از قضاوت همسایهها نگران است؟ چرا به فرامرز میگوید ماشینش را دو کوچه بالاتر پارک کند؟ چرا وقتی در پارک با دخترش صحبت میکرد و دخترش صدای آقای رفتگر را شنید با تعجب پرسید: «دوستات مَردن؟». واقعیت همین است که فارغ از چارچوبهای مدیریتی، جامعهٔ کف خیابان هنوز به خط قرمزهای عفیفانه و انسانی، به خصوص نسبت به طبقهٔ سالمند، حساس و پایبند است.
ایدهٔ خوب و فیلم بد!
فیلم «کیک محبوب من» ایدهٔ خوب اما فیلم بدی است. تنهایی سالمندان قطعاّ یک سوژهٔ سینمایی جذاب برای جامعهٔ جهانی است؛ اما سازندگان برای به دست آوردن دل جشنوارههای بینالمللی، به هرگوشهٔ فیلم یک طعنه و کنایهٔ اعتراضیِ سیاسی آویزان کردهاند. آنقدر این وصله ناهمرنگ است که حال طرفداران فیلم را هم بد کرده است.
«کیک محبوب من» اگر به مستقل بودنش بسنده میکرد، تنها بازنمایی از حجاب زنان ایرانی و تفاوت پوشش آنان در خانه و اجتماع قلاب خوبی برای جذب مخاطب بوده است و نیازی به این حد از ساختارشکنی و تمرکز کردن روی مسائل اگزجره جنسی نداشت. البته این نکته را باید به یاد داشت که مسئله رعایت حجاب بازیگران در جمهوری اسلامی، به این دلیل است که سینمای ایران بازیگر را انسان میبیند نه عروسکِ صحنه؛ لذا برای او شأن و احترام انسانی قائل است و او را موظف به رعایت آداب میداند.
4 دیدگاه
به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.
دقیقا همینطوره 👌
متن بسیار منصفانه بود.
ممنون از شما بابت نظرتون.
سلام
ممنون برای این نقد عالی و مورد نیاز و به جا
تشکر از شما بابت نظرتون.