عاطفه، میدان جدال حق و باطل
چگونه عاطفه و ایمان قلبی در حیات زنان مقاومت تجلی پیدا میکند؟
فهیمه حیدری، دبیر ستاد همبستگی با زن فلسطینی: الَّذِینَ قَالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَکُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزَادَهُمْ إِیمَانًا وَقَالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَکِیلُ. فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَهٍ مِنَ اللَّهِ وَفَضْلٍ لَمْ یَمْسَسْهُمْ سُوءٌ وَاتَّبَعُوا رِضْوَانَ اللَّهِ وَاللَّهُ ذُو فَضْلٍ عَظِیمٍ.
همانان که وقتی یکی از نفوذیهای دشمن گفت: «دشمن نیروهایش را برای حمله به شما بسیج کرده است؛ از آنها بترسید»، اتفاقاً این خبر روحیهشان را تقویت کرد و گفتند: «همینکه خدا هست، برایمان بس است و او خوب تکیهگاهی است!»
دست آخر، پیروزمندانه، سربلند و بیهیچ تلفاتی، از جبهه برگشتند. در واقع، آنان دنبال رضای خدا بودند. همین است! خدا لطف بسیار دارد. برای درک نقشزن در جریان حق و جبهه مقاومت، ابتدا باید نزاع تاریخی حق و باطل را فهم کرد تا از فهم نوع و سطح درگیری میان این دو به نقش ممتاز زن پی برد. هدف جریان استکبار، جاری کردن اراده باطل در مقابل اراده خداوند در عالم است. نتیجه این جریان، استثمار و استعمار مردم است.
مهمترین ابزار استکبار برای رسیدن به این هدف، ایجاد وحشت و ترس است تا برای خود هیمنهای شکستناپذیر به تصویر کشد. از پس خلق این تصویر مردم به ناتوانی خود در برابر او اقرار میکنند و کسی علیه او یارای مقاومت نخواهد داشت. جبهه باطل در مختصات عقلانیت مادی عظمتی را برای خود ایجاد میکند که استقامت و مخالفت با آن خلاف منطق باشد.
این تصویرسازی و روایت با راههای مختلف در عمق جان و ذهن استعمارشدگان جاری میشود تا تبدیل به واقعیتی انکارنشدنی در ذهن آنان شود. تا جایی که اگر حتی کسی یا جریانی بخواهد خلاف آن را تنها تنبه کند با واکنش منفی خود ملت در بند مواجه میشود. اما جریان الهی در تمام تاریخ، در هنگام مبارزه (جهاد) با جریان استکبار، هدف خود را جاریشدن اراده الهی در عالم میداند و نتیجه چنین جهادی نه استیلا بر سرزمین و ملتها بلکه بیداری قلبها و ایمان خواهد بود.
مهمترین ابزار جبهه حق در این مسیر باور و ایمان قلبی به خداوند است. از نظر آنان تنها ایمان قلبی میتواند در برابر وحشت استیلاجویانه استکبار، مقاومت کند. چرا که خداوند خود آرامش را بر دلهای مؤمنان در حوادث مختلف جاری میکند، تا بتوانند در مقابل سختیها و ابتلائات تاب بیاورند.
هُوَ الَّذی اَنزَلَ السَّکینَهَ فی قُلوبِ المُؤمِنینَ لِیَزدادوا ایمانًا مَعَ ایمانِهِم و به ایشان خاطرجمعی میدهد که «وَ للهِ جُنودُ السَّماواتِ وَ الاَرض». باور و ایمان مؤمن این است که همه نیروهای زمین و آسمان متعلق به خداوند است که در اختیار و پشتیبان بنده مؤمن است.
مؤمنین در چنین فضای ایمانی نهتنها مقاومت در برابر استکبار را تاب میآورند، بلکه خود را پیروز میدان میدانند. «فَانَّ حِزبَ الله هُمُ الغالِبون» بنابراین تنها جوشش و غلیان قلبها و ایمان است که میتواند در برابر وحشت استیلاجویانه استکبار، مقاومت کند و پیروزی نهایی را نصیب خود گرداند همانطور که به آن وعدهدادهشده است.
واضح است که ایمان قلبی تنها با داشتن آگاهی و معرفت محقق نمیشود. جایگاه ایمان، قلب است؛ بنابراین یکی از مهمترین عوامل برای شکلگیری ایمان یا تقویت آن، عاطفه خواهد بود. برای همین است که در میدانهای درگیری حق و باطل، عاطفه نقشی بیبدیل پیدا میکند. اوج این ترکیب را میتوان در روز عاشورا دید. هرچقدر ستیز و درگیری جدیتر و سرنوشتسازتر باشد، این نقش عاطفی نیز فعالتر میشود.
با همین تبیین میتوان نقش زنان با حیات عاطفیشان را در این نزاع تاریخی جایابی و معنا کرد. برای مثال در حوادث کربلا رسالت اصلی حضرت زینب (س) و زنان کاروان، را میتوان بیداری قلبها از مسیر عواطف عنوان کرد. حضور زنان و مظلومیت آنها آگاهی ساز و پستی و رذالت جبهه باطل را آشکار میسازد. از سوی دیگر رفتار و روایت زنانه از حوادث عاطفیتر است. برآیند این دو بیداری قلوب را در پی دارد. همان اثری که در این یک سال اخیر پس از طوفان الاقصی رخداده است.
زنان خط مقدم در غزه و لبنان با مظلومیت و صبر خود، با اهدای هر آنچه که دوست دارند و عزیزشان است، با تحمل رنج آوارگی، با مرثیهخوانی و روایتشان از تمام آن بلایا و مصیبتها، حتی با انجام طبیعیترین کارهای روزمره مثل پوشش و غذا و خانهداری و امثال آن، آیات قرآن را در زندگی خود جاری میکنند تا با جلب عواطف، قلبها بیدار شوند و حیات معنا یابد و ایمان و مقاومت در سایه این بیداری باقی بماند. روشن است که این نقش محدود به زنان حاضر در غزه و لبنان نیست؛ بلکه زنان فعال مقاومت در صف پشتیبانی نیز به نحوی متفاوت این نقش بیبدیل را ایفا میکنند.
دیدگاهتان را بنویسید