زنها سیاهی لشکر نیستند
آسیبشناسی حضور زنان ایرانی در تجمعات حمایت از فلسطین
زهرا سادات رضوی علوی، پژوهشگر مطالعات جنسیت: نهضت اهدای طلای زن ایرانی به جبهه مقاومت، حال و هوای اوایل انقلاب و دفاع مقدس را بار دیگر زنده کرد. در آن روزهایی که زن مقتدر و ارادهمند مسلمان ایرانی نهتنها از مال و جان خود میگذشت که مردان خانواده و بلکه جامعه را به جهاد دعوت میکرد. زنی که در مرکز تحولات میایستاد، موانع را کنار میزد و خودش را در کنار ولی و امام جامعه و مدافع اندیشه انقلاب اسلامی و وطن میدانست. مقاومت را زن ایرانی سالها پیش بهخوبی مشق کرده است. مادری که پسرهایش را تقدیم این نظام مقدس کرد و سینهاش را جلو داد و با قدرت گفت جان فرزندانم فدای امام و انقلاب! حالا ما در یک سال گذشته بار دیگر به نظاره چنین صحنههای با شکوهی نشستهایم.
زن انقلاب اسلامی ثابت کرده بود که توان بسیجکنندگی بالایی دارد و یکی از مهمترین نقاط قوت زنانه خود را به خدمت جهاد آورد. زن ایرانی با قدرت محبت، نوعدوستی، شبکه ارتباطی وسیع و همچنین با قدرت عاطفه و روح ایمان میتوانست همه را بر سر سفره مقاومت بنشاند. او میتوانست زنان را به تدارکات پشتجبهه سازماندهی کند، امور روزمره رزمندگان را از راه دور چاره کند و در کسوت پرستار، پزشک و خبرنگار در میانه میدان باشد. این زن نهتنها سایر زنان را که مردان را نیز به حرکت واداشت. ندای شجاعت و ایستادگی داد و مردان را رهسپار میدان جهاد کرد. وقتی زنی در صف مقدم از خودگذشتگی میایستد، همه میفهمند وقت تعلل نیست؛ بنابراین یکی از اقدامات مؤثر زن مسلمان ایرانی بسیج و تهییج عموم مردم در دفاع از آرمانها بود. حالا اما جبهه مقاومت وسیعتر شده است و در این جبهه، تقسیم کاری صورتگرفته است.
در این یک سال طوفانی که از طوفان الاقصی گذشت، زنان غزه و جبهه مقاومت بار دیگر صحنههایی را خلق کردند که شکوه و عظمت زنانگیِ زن مسلمان را فریاد میزد! باید زن بود، سرشار از عاطفه بود، مادر بود و آنگاه در حین ازدستدادن به یکباره عزیزان، صحنه جهاد زنانه را خلق کرد. صحنهای که زنان فلسطینی در اوج شکوه و عظمت به تصویر درآورد و قدرت زن مسلمان را به رخ جهانیان کشید. اگر زن غربی سالها برای حقوق برابر جنگید، اگر در برابر مردانگی، مادرانگی و هویت خود ایستاد و در آخر فدای امیال جهان سرمایهسالار و مردسالار غرب شد، اما زن مسلمان جبهه مقاومت، در کنار مردان و عزیزانش، برای وطن و اسلام جنگید. برای جهان بدون ظلم جنگید و سر آخر عزیزانش، زندگیاش و خاطراتش را فدای آرمانش کرد و فریاد زد: فدای وطن! فدای اسلام!
زن مسلمان مقاومت باطلالسحر تمام تلاشهای غرب برای دورکردن زن مسلمان از هویت اسلامیاش بود. این زن سالهاست که در جبهههای گوناگون، رزمنده و مجاهد است. آنان رحمت و لطافت زنانه را با روح جهاد، شهادت و مقاومت در هم آمیختند و این تصاویر باشکوه از زن مسلمان را به جهان مخابره کردند. آنها رنجشان را سر دست میگیرند و باصلابت و شجاعت روایتی از مظلومیت زنان و کودکان فلسطینی را به همگان نشان میدهند.
این زنان در یک سال گذشته نقش خود را از مقاومت و ایستادگی به طور تماموکمال ایفا کردند. آنها اما همچنان زیر بمب و آتش، فرزندانشان را از دست میدهند و حقاً اگر آنها نبودند، مقاومت باقی نمیماند. این روحیه صلابت و استقامت زنانه است که زینبی در میدان میایستد و مقاومت میکند و مردان را بهپیش میراند. مقاومت از خانهها آغاز میشود. از بیوتی که زنان مربی آن هستند. همچنان که در کشورمان نیز زنان بودند که در نقش همسر، مادر، خواهر و دختر به تشویق مردانشان برای جهاد پرداختند. آنها بودند که سختیهای زندگی را به جان خریدند و در خانهها یا پشتجبهه به ادای دین خود برای خدا پرداختند. امروز اما در یکساله طوفان الاقصی شاید بتوان در عملکرد زنانه خود بازاندیشی کرد. باید از خود پرسید زن انقلاب اسلامی که در دفاع مقدس تصویر زن مجاهد را به همگان نشان داد و الگوی سوم زن را منصه ظهور رساند آیا امروز هم قادر به تغییر مسیر تاریخ هست؟!
امروز که خواهرانمان در غزه و لبنان زیر آتش دشمن مقاومت میکنند بر ما فرض است با امکانات خود به یاری مظلومان بشتابیم. بزرگترین راهی که در این میدان باید هدف قرار داده شود، ایفای نقش زینبی در کربلای امروز ماست. اما آیا چنانکه باید، در میدان بودهایم؟
زنان پیشران بیداری اراده انسانها هستند و جنگ امروز بیش از هر چیز، به بیداری اراده انسانها و مسلمانان نیاز دارد. انقلاب اسلامی ایران، نتیجه بیداری ارادهها بود و ازاینرو امروز به درخت تناوری بدل شده که دشمنان را عصبی و مشوش کرده و نقشه جنایتکاران عالم را به هم زده است؛ بنابراین بیداری اراده انسانها بهویژه مسلمانان منطقه و جهان بزرگترین و مهمترین اقدامیست که در شرایط کنونی میتواند به جبهه مقاومت کمک کند.
زن مسلمان ایرانی در شکلگیری انقلاب اسلامی و در دفاع مقدس ثابت کرد قادر به درهم شکستن بنبستها بزرگ است. اوست که در متن و مرکز حوادث است و ندای حق و دعوت به انسانیت از گلوی او بیرون میآید. این زن مردانهترین میدانها را با شجاعت، اخلاص و فداکاری فتح کرده است و حالا در جهاد کنونی یکی از مهمترین راهبردهای مقاومت، یعنی بیداری ارادههای انسانها و مسلمانان، بهعنوان زنانهترین وجه جهاد بر ما فرض شده است.
جهاد زنانه اگرچه ابعاد گوناگونی دارد؛ اما یکی از وجوه آن ایستادگی و مقاومت برای بیداری وجدانهای خفته و اراده انسانهاست. در یک سال گذشته حضور زنانه در تجمعات دفاع از مقاومت اگرچه پیامآور زندهبودن روح مقاومت در زنان ایرانی است، اما پیشران بودن زنان را تأیید نمیکند. حالآنکه زن الگوی سوم، زن مجاهدی است که خود خالق عرصه جهادش است. او منتظر تصمیم مدیران فرهنگی نیست، برمیخیزد و دیگران را همراه خود میکند. همچنان که با نهضت اهدای طلا به جبهه مقاومت، برخاست و همگان را به دیدن واداشت. اما سؤال اینجاست که چرا فراتر از رفتارهای نرمال جامعه کمتر اقدام جمعی از زنان شکل میگیرد؟ آیا زن امروز توانسته است روح مجاهدت زنانه خود را بازیابی کند و پرورش دهد؟ چگونه نهضت اهدای طلا در بین زنان ایرانی شکل میگیرد؛ اما تجمعات زنانه و مادرانه کمرمق و بیقوت است؟ اینها سؤالاتی است که پس از یک سال مقاومت خواهرانمان در غزه و حالا لبنان باید از خود بپرسیم. برای پاسخ به این سؤالات میتوان به آسیبشناسی وضعیت فعلی پرداخت:
الف) عدم باورمندی بر تأثیرگذاری زنانه
آنچه در سالهای دفاع مقدس زنان را به حرکت و خلق فرصتها وامیداشت، باور به اثرگذاری خود بود. حلقه گمشده امروز جامعه زنان، باورمندی به قدرت زنانه خود است. قدرتی که بارها امتحانش را پس داده؛ اما امروز در پس گردوغبار روزگار و غفلتهای تاریخی و فرهنگی در میان زنان کمرنگ شده است. زن انقلاب اسلامی همچنان در میدان است چه اینکه در نمازجمعه نصر فرزندانش را علیرغم تهدیدات به میدان آورد و محکم ایستاد. اما باورمندی به اثرگذاری خود را ازدستداده است. آنان هرکجا باور داشتند حضورشان ضروری است، خودشان را به میدان عمل رساندهاند. آنچه خلأ جدی در بین زنان بهویژه زنان نسل جدید است، باور به اراده و قدرت زنانه است. حالآنکه در تمام این سالها زنان بودند که قدرت اقناع و تهییج عواطف و ایمان انسانی را داشتند و امروز همین نیاز و خلأ بیش از همیشه در جبهه مقاومت حس میشود. زنان امروز جامعه، تحت تاثیر دفاع همیشگی نظام مقدس جمهوری اسلامی از جبهه مقاومت، اثرگذاری خود را حداقلی مییابند و احساس ضرورتی برای حضور بیشتر در میدان ندارند؛ بنابراین خلأ اثرگذاری آنها در جامعه مشهود است.
ب) کمرمقی تشکیلات و شبکههای زنانه در نسل جدید
زن ایرانی سالها قدرت بسیجکنندگی و متشکل شدن را در مساجد، هیأت خانگی و محلات تجربه کرده است. این ظرف ارتباط و شبکهسازی قدرت زنانه را در سالهای گذشته قوام و قدرت بخشیده بود. اما مدرنشدن شهرها، قدرت زنانه را در شکل پیشین خود با چالش مواجه کرد. امروز شبکههای پیشین، قدرت خود را ازدستداده و شبکههای نوین و متناسب با زیست زنانه نسل جدید کمتر موفق و مانا بوده است؛ بنابراین در بزنگاهها قدرت زنانه بسیجکنندگی با چالش مواجه میشود. احیای تشکلهای زنانه و با محوریت و برنامهریزی آنان میتواند بار دیگر این قدرت را به زنان نسل جدید و در واقع به جامعه بازگرداند؛ بنابراین هر اقدامی بهجای تصمیمگیری توسط مدیران فرهنگی مرد، از دل جمعهای زنانه و متناسب با اقتضائات خودشان شکل میگیرد و چون شبکه اقدام مشخصی دارند، حرکت بهسرعت فراگیر میشود. حالآنکه امروز خلأ شبکه زنان موجب پراکندگی و عدم هماهنگی اقدامات زنانه میشود.
ج) مردانه دیدن صحنه جهاد
متأسفانه، درک از جهاد با صهیون فارغ از جنسیت به نبرد فیزیکی و موشکی در افکار عمومی جامعه ما محدود شده است؛ بنابراین صحنه کاملاً مردانه و جنگی ترسیم شده است و عمده تحلیلگران این حوزه نیز تحلیل خود را در چارچوب نبرد رودررو محدود میکنند. حالآنکه سال ۹۸ مقام معظم رهبری فرمودند خواست و اراده مردم سوخت موشکهای ماست. همچنین در نماز جمعه نصر با تاکید بر بیداری انسانها به وجه نرم جهاد اشاره کردند. بنابراین لازمه حرکت جنگ سخت و نبرد مردانه، آغاز حرکت و نهضت زنانه برای بیداری و آگاهی جامعه خود و چه بسا جامعه عرب و همه جهانیان است. اما قرائت ناقص از مفهوم جهاد با صهیون و تاکید بیش از حد بر نبرد سخت و نظامی، که البته قابل توجه است، زنان را از یافتن نقطه اثر خود در جهاد کنونی که همانا بیداری ارادههای انسانهاست، دور نگه داشته است.
امروز زن مسلمان ایرانی باید بتواند جهادگونه به میدان بیاید و جامعه پیرامونش را در برابر رخوت و اسارت روزمرگی بیدار کند. حضور و خلق تجمعات زنانه و مادرانه با پشتوانه رسانهای قوی باید از کشوری شروع شود که همواره مدافع مظلوم بوده و از زنانی شکل بگیرد که معتقدند الگوی سوم زن برای تمام زنان جهان الگوست. تجمعات کثیر و پرشکوه زنانه باید بتواند تصویری از شجاعت، ایستادگی، لطافت و ظلمستیزی از زن مسلمان ایرانی نشان دهد. آنچه در این میان تجمعات را اثرگذار میکند بهرهگیری از خلاقیت زنانه در میدان است. استفاده از نمادها و عناصر زنانه، اجرای فرم متفاوت نظیر فرم اهدا گل به سید حسن نصرالله، آکنده کردن محل تجمع از عطر شهادت کودکان با نمادهای کودکانه آغشتهبهخون و… میتواند فضا احساسی جامعه را منقلب کند و تصویری بسازد که برای تمام زنان و مردان آزاده جهان شوکآور و تهییجکننده باشد. زن ایرانی باید به طور مستمر یاد ستمها و رذالتهای رژیم سفاک صهیونیستی را در خاطره جامعه زنده نگه دارد. حضور نقطهای و مقطعی در این بزنگاه تاریخی نمیتواند حافظه جهان را علیه صهیونیسم در نفرت نگه دارد؛ بنابراین با هزینهزا کردن ظلمهای رژیم صهیونیستی در افکار عمومی جهان میتوان به کاهش آلام زنان و کودکان مقاومت امید بست. وقتی زنان برمیخیزند، همه میدانند که آن جامعه برخاسته است و زنان جامعه عرب و مسلمان نیز با تصویر زن قدرتمند ایرانی میتواند به باورمندی، شجاعت و صلابت برسد. کافیست زنان جهان در دفاع از مقاومت برخیزند، آنگاه جهان بیدار خواهد شد.
دیدگاهتان را بنویسید