تحلیل بیانات ۱ | در نفی جنسیت‌زدگی و جنسیت‌زدایی

مهدی تکلو، پژوهشگر مطالعات جنسیت و جامعه: یکی از مفاهیم پرتکرار رهبری در دیدار امسال با بانوان «نفی جنسیت» بود. ایشان در مواردی از جمله شأن انسانی، معنویت، تکلیف و مسئولیت‌های اجتماعی و… از «عدم دخالت جنسیت» بحث کردند. اگر به سیاق بیانات رهبری و منظومه‌ی ایشان آشنا نباشیم ممکن است در صورت‌بندی «نفی جنسیت» دچار سوءبرداشت شویم. از سویی دیگر در همین دیدار و نه فقط در بیانات پیشین، ایشان در کنار نفی جنسیت از ویژگی‌های جنسیتی صحبت کردند که ساخت روحی، جسمی و عاطفی زن و مرد را متمایز می‌کند. یکی از نمونه‌های آن در همین بیانات اولویت و برخی ترجیح‌ها نسبت به زنان در امور معنوی است. ایشان ذکر نام ردو زن را در قرآن به عنوان اسوه برای تمام انسان‌ها از باب تعدیل برتری‌طلبی‌های مردانه تفسیر کردند که این حرکت را در قرآن لزوماً نمی‌توان به اوصاف ذاتی زن به صراحت مرتبط دانست. «این یک نوع ترجیح دادن و رجحان دادن زن است… دلیلش هم به نظر من روشن است؛ چون در جنس مرد، به خاطر شرایط مادّی و جسمانی‌ای که دارد و خصوصیّاتی که وجود دارد، یک حالت برتری‌طلبی‌ای هست».
اما در جای دیگر از بیان ایشان دلالت کلامی قدری ذات‌انگارانه به نظر می‌رسد که «در سلوک معنوی، در عروج معنوی و الهی، در ارزش‌های واقعی انسانی، جنسیّت هیچ‌گونه نقشی ندارد، مگر یک مواردی ترجیح یکی بر دیگری که این هم ترجیح زن بر مرد است». این تأکید بر جنسیت یا به تعبیری تأکید بر اختصاصات جنسیتی زنانه زمانی جدی‌تر می‌شود که ایشان در مسئله انتخابات زنان را واجد نقشی مهم در هدایت سیاسی جامعه می‌دانند. «زن‌ها در برخی از مسائلِ شناختِ اشخاص و راهبردها و جریان‌ها، دقیق‌تر و ظریف‌تر از مردها نگاه می‌کنند و نقاطی را پیدا می‌کنند». این اشاره به نوعی ادراک سیاسی زنانه دارد و اگر این تمایز را به نظام عقلانیت نسبت بدهیم باید گفت ایشان علاوه بر اینکه در مسائل معنوی قائل به نوعی ویژگی‌های خاص در زنان هستند، در نظام عقلانیت نیز ویژگی‌های خاصی را به عقل سیاسی زنانه هم منسوب می‌دانند که البته این تأکیدات در بیانات مختلفی از ایشان تکرار شده است.
این تناقض چگونه حل می‌شود؟ چگونه ایشان هم قائل به عدم دخالت جنسیت هستند و ه‌مزمان به تفاوت‌های کیفی جنسیت‌بنیاد نیز تکیه می‌کنند؟ این مطلب را باید اولاً در فهم سیاق ادبیات ایشان دنبال کرد و هم باید به‌طور کلی منظومه‌ی فکری ایشان را مبنا قرار داد. مراد از نفی جنسیت در ادبیات ایشان در حقیقت «نفی ترجیح بین زن و مرد بر اساس جنسیت» است. یعنی ایشان با این رویکرد که جنسیت مقوله‌ای برای فهم سلسله‌مراتبی میان مرد و زن واقع شود درحال مخالفت هستند. عمده‌ی نگاه‌های شرقی قائل به نوعی برتری و اصالت ذاتی مردان هستند که مرد انسان معیار و در نتیجه‌ی آن زن به انسانی با کیفیت و درجه‌ی نازل‌تر تلقی می‌شود. نفی دخالت جنسیت به معنای این است که جنسیت فی‌نفسه نباید در امور انسانی و در آنچه که شأن انسان را از جهتی که یک انسان است نوعی محرومیت برای زن ایجاد کنید. تفکیکی که اینجا در ادبیات آیت‌الله خامنه‌ای معنادار است، نفی جنسیت «در اصل» استعدادهای انسانی است و نه در کیفیت تحقق آن. در اصل معنویت و سلوک انسانی و در اصل پذیرفتن مسئولیت‌های سیاسی و تاریخی جنسیت نقش ندارد. نمی‌توان به دلیل جنسیت در این امور زن را از اولویت انداخت. این رویکرد در حقیقت «نفی جنسیت‌زدگی است» که زن را به انسانی درجه دوم و با نقش‌های کلیشه‌شده‌ی حاشیه‌ای معنا می‌کند.
از سوی دیگر اما اعتقاد ایشان به تأثیر جنسیت فراتر از جسم و روان بلکه در ساحت روح انسانی و درنتیجه نظام عقلانیت نشان از رویکرد «جنسیت‌محور» در نگاه ایشان دارد که کیفیت کنش‌های هر جنس و آثار هر یک را متمایز می‌کند. اثر جنسیت در روح و عقل می‌تواند امتیازاتی را در جانب زن و امتیازاتی را در جانب مرد پدید آورد. بنابراین ما نمی‌توانیم برخلاف نهاد خانواده، پیشاپیش عرصه‌های اجتماعی را کلیشه‌وار به کارهای زنانه و کارهای مردانه تقسیم کنیم. چنین نگرشی هم جنسیت را در جای درست به کار نبرده و هم پیش از هرچیزی تکثر میان زنان و تکثر میان مردانه را نادیده گرفته است. اما پس از این که افراد هم از زنان و هم از مردان مسئولیت‌های اجتماعی خویش را پیدا کردند، زنان به نحو طبیعی آن امور را زنانه و مردان نیز به نحو مردانه به فعلیت می‌رسانند و طبعاً هر کدام آثار و بلکه حتی اشکال خاص خود را دارد. نمونه‌ی آشنای این مبنا نهضت مردم پیش از انقلاب است که زنان و مردان هر کدام به کنش‌هایی مبادرت ورزیدند و گاهی این کنش‌ها در ظاهر تفاوت نداشت اما کنش‌های اعتراضی زنان آثار واقعی خاص داشت و توانست افق‌ها و اراده‌های عمومی را تنظیم‌گری کند. «معماری ایران جدید» محصول همین
کنش‌های زنانه‌ی زنان است که رهبری آن را در خصوص زنان انقلابی ذکر کردند. از این منظر ایشان با رویکردهایی که استعدادهای تکوینی زن و مرد را نادیده گرفته یا به ساحت جسم و روان تقلیل می‌دهند همراه نیستند. در نگاه ایشان هم برابری در اصل انسانیت و تفاوت در شیوه‌ی بروز استعدادهای انسانی دیده می‌شود. نوعی برابری و هم‌ترازی در عین تفاوت‌های کیفی. این نگاه را در جای دیگر تحت عنوان «رابطه‌ی متعادل میان انسان مؤنث و انسان مذکر» در نظام حرکت تاریخی شرح داده‌ایم. پس در مجموع می‌توان رویکرد ایشان را مثل همیشه «جنسیت‌محوری تام» در نفی «جنسیت‌زدگی» و «جنسیت‌زدایی» دانست. جنسیت انسان‌ها را نابرابر نمی‌کند بلکه در زن و مرد استعدادهای برابر و نامتشابه پدید می‌آورد که جنس سلوک و زندگی هر یک را می‌تواند کم‌وبیش متفاوت کند.

اشتراک گذاری:
مطالب زیر را حتما بخوانید

دیدگاهتان را بنویسید