تحلیل بیانات ۲ | شرقی ننگین

آیا در نگاه رهبری نگاه شرقی به زن از بین رفته است؟

مهدی تکلو پژوهشگر جنسیت و جامعه: برخی بر این باورند که سه‌گانهٔ شرقی، غربی و اسلامی که پیش‌ازاین رهبری در پیام کنگره در خصوص هویت زن ارائه کردند تغییر کرده است و این تغییر حاکی از محو و به حاشیه رفتن نگاه شرقی به زن است. ایشان در پیام به کنگرهٔ هفت هزار زن شهید فرموده بودند: «زن در تعریف غالباً شرقی، همچون عنصری در حاشیه و بی‌نقش در تاریخ‌سازی، و در تعریف غالباً غربی، به‌مثابه موجودی که جنسیت او بر انسانیتش می‌چربد و ابزاری جنسی برای مردان و در خدمت سرمایه‌داری جدید است، معرفی می‌شد. شیرزنان انقلاب و دفاع مقدس نشان دادند که الگوی سوم، «زن نه شرقی، نه غربی» است». قائلان به این رویکرد یک تصویر قدیمی و منقضی از نگاه شرقی را در نظر دارند که علی‌القاعده با گذر زمان و در جریان زندگی شهری عملاً جایی برای این نگاه وجود ندارد؛ بنابراین ما در میانهٔ دو رویکرد اسلامی و غربی قرار داریم و ماجرای زن و مسائل هویتی او در این آوردگاه و گرفتار این نیروهاست.
بیانات اخیر رهبری مطالبی داشت که علی‌الظاهر این نگاه را تقویت و تأیید می‌کرد. ایشان فرمودند: «امروز با نگاه کلّی که به دنیا نظر کنیم، [می‌بینیم] دو جهت‌گیری، دو رویکرد، در همهٔ این زمینه‌ها وجود دارد: یک رویکرد، رویکرد رایج متداول غربی است که در کشورهای غیرغربی هم رواج پیدا کرده … یک رویکرد هم رویکرد اسلامی است؛ این دو در مقابل هم قرار دارند، دو جریان‌اند و هر کدام در پاسخ به این مسائل و سؤال در مورد این مسائل نظری دارند». حال پرسش این است که آیا این روایت صحیح است؟ نگاه شرقی که ایشان در پیام کنگره بیان نمودند امروز کجاست و چه در بیان ایشان صحنهٔ نزاع دوگانه تصویر شده است؟
نکته نخست این است که نزاع اصلی بین جریان تمدنی اسلامی و جریان تمدنی غربی است. اصلی بودن این نزاع به معنای تقابل خودآگاه است و در این نزاع طرفین نزاع در کلیات و بلکه گاهی جزئیات نظام معرفتی، ایدئولوژیک و جریان عملیاتی در تقابل و تضاد با یکدیگر قرار دارند. به عبارتی مبانی اندیشگی این دو جریان در قالب نوعی تناظر یک‌به‌یک دو قطب روشن متمایز قرار می‌گیرند. به‌علاوه نحوهٔ مواجههٔ این دو جریان در وجه خودآگاهش از جنس هجوم است. این بنیان تمدنی ازآنجاکه در تضاد با یکدیگر قرار دارند غلبهٔ یکی به معنا ضعف دیگری است؛ بنابراین در این رابطهٔ متضاد، به نحو ذاتی عنصر هجوم موجود است. رویه‌های انسان‌شناختی و جهان‌بینی اسلامی به هر اندازه که گسترش کمی و کیفی یابد رویه‌های غربی را تضعیف می‌کند و برعکس. علاوه بر این تضاد ذاتی، گردانندگان و اثرگذاران این دو جبههٔ کلان کاملاً به این نبرد خودآگاه و مشرف هستند.
اما این جبهه‌بندی دوگانهٔ کلان منافاتی با همان نگاه سه‌گانه به زن ندارد. سر این نکته در این است که نوع رابطهٔ اندیشه و جریان انقلاب اسلامی با جهان شرقی و غربی یکسان و یک‌جور نیست. غرب دشمن بیرونی است؛ اما شرق عنصر انحرافی و تقلبی درون. نگاه شرقی ازآنجاکه غالباً از جنس التقاط و تبدّلی از نگاه اسلام ناب است دشمن فعال و روشن روبرو محسوب نمی‌شود. در حالیکه نگاه غربی در مرزبندی با اندیشه دینی هویت می‌گیرد، نگاه شرقی با تشبّه به آن نیروی خود را تأمین می‌کند. اندیشه‌های متحجرانه و رویه‌های متصلبانه و دگم با در قالب اندیشهٔ ناب قرارگرفتن امکان بقا دارند و این عملیات تلبیس‌گونه را به نحو ناخودآگاه و گاه خودآگاه انجام می‌دهند؛ بنابراین رویکرد اسلامی هم‌زمان در نبرد با دو رویکرد معارض در روبرو مواجه نیست؛ بلکه یک نیروی معارض در درون و یک نیروی معارض در بیرون است؛ بنابراین روشن است که دشمن درونی ضرورتاً در تمام مبانی تقابل آشکاری را فعال نکرده است؛ بلکه ته‌نشست‌های انحرافی و جهالت‌های ریشه‌گرفته موضوعی است که باعث اختلافات مبنایی و رویکردی با جریان ناب اسلامی می‌شود؛ لذا اگر در صحنهٔ دوگانهٔ غربی و اسلامی عمیق شویم، می‌توان نگاه شرقی را در بطن رویکرد اسلامی به‌عنوان «خوانش‌های انحرافی» پیدا کنیم.
اما موضوع مهم‌تر مطالب دیگر رهبری در همین دیدار بود. آیا بیانات رهبری در دیدار اخیر صرفاً مقایسهٔ دو رویکرد غربی و اسلامی خلاصه شد؟ سر این مطلب در شناخت عمیق نگاه شرقی است. تقریر رایج از زن شرقی توصیف زنی است که صرفاً به «خانه و خانواده» مشغول است. برخی نیز زن شرقی را زنی معرفی می‌کنند که هیچ‌گونه مسئولیت اجتماعی حتی در بحران‌ها نمی‌پذیرد. در حالیکه این تقریرها از نگاه شرقی دقیق نیست؛ بلکه این دست روایت‌ها را می‌توان محصول التقاط میان اندیشهٔ شرقی و ناب اسلامی دانست. به این معنا که چون دقیقاً مرزهای این دو مشخص نیست محدوده‌های هویتی شرقی و اسلامی سیال هستند و در نتیجه برای این که سطح تشبه و نزدیک قرائت شرقی و اسلامی بالا برود یک الگوی شرقی شاذ و تشدیدشده برساخت می‌شود که نقدها را به سمت خود هدایت می‌کند. اینجا باید مرزها را دقیق کرد. زن شرقی زنِ در خانه نیست؛ بلکه یکی از عوارض نگاه شرقی ممکن است در خانه‌نشینی زن تجلی پیدا کند.
در نگاه شرقی زن فاقد ارادهٔ مستقل است و ارادهٔ او غالباً در اختیار الگوی «مرد شرقی» قرار دارد. علت این است که معیار برای انسان معنوی و عرشی در نگاه شرقی انسان مذکر است و زن در این نگاه دارای نقصان‌های گوناگون است که او را در مرتبهٔ ثانوی در حرکت معنوی و اجتماعی قرار می‌دهد. مرد «انسان بهینه» و زن «انسان ناقص» است که به همین دلیل تنها مزیت او «خدمتکاری» برای انسان اصلی است. این انسان اصلی یعنی مرد است که حرکت تاریخ را پیش می‌برد، سیاسی، معنوی و مرکز عالم است و زن به‌عنوان جنس ثانوی در خدمت او در این مسیر است. در پیام کنگره، رهبری زن شرقی را با «بی‌نقشی و ماندن در حاشیهٔ تاریخ‌سازی» معرفی کرده‌اند. یعنی ارادهٔ زنانه و مستقل زن در نظام حرکت شرقی دخیل نیست. در این نگاه جنسیت عامل ترجیح و برتری ذاتی است که میان مرد و زن نوعی نظام طبقاتی ایجاد می‌کند.
با نظر به بیانات و تحلیل کمی محتوای آن مشخص می‌شود رهبری در حدود یک‌سوم از زمان بحث خود را حتی بیش از نقد رویکرد غربی به نقد همین رویکرد پرداخته‌اند. «ارزش‌های انسانی در زن و مرد یکسان است و در نسبتِ ارزشیِ او با جنس مرد، مطلقاً جنسیّت مطرح نیست»، «در سلوک معنوی، در عروج معنوی و الهی، در ارزش‌های واقعی انسانی، جنسیّت هیچ‌گونه نقشی ندارد، مگر یک مواردی ترجیح یکی بر دیگری که این هم ترجیح زن بر مرد است؛ تا آنجایی که من دیده‌ام، غیر از این موردی را ندیده‌ام. اینجا آن جاهایی است که جنسیّت منتفی است»، «در پرداختن به امور جامعه… اینکه فرمودند «لَیسَ بِمُسلِم»، یعنی چه زن باشد، چه مرد باشد … این اهتمام همگانی است؛ این پرداختن، اهتمام داشتن، به فکر بودن، همگانی است. در اینجا هم جنسیّت نقشی ندارد … هر کسی یک نقشی دارد، امّا اصل این اهتمام، اصل این وظیفه و احساس مسئولیّت، عمومی است، زن و مرد ندارد»، «یک مسئله، مسئلهٔ مشاغل اجتماعی و مدیریت‌ها است که این را بعضی از خانم‌ها از من سؤال کردند. اینجا هم مسئلهٔ جنسیّت مطرح نیست … اینجا ملاک، شایسته‌سالاری است … باید شایستگی را نگاه کرد. هیچ ترجیحی اینجا وجود ندارد، هیچ محدودیّتی هم در این زمینه‌ها وجود ندارد؛ یعنی نظر اسلام این است. بحث، بحث شایسته‌سالاری است».
بنابراین باید اینگونه جمع‌بندی کرد که اگرچه صحنهٔ نزاع اصلی و کلان میان دو رویکرد اسلامی است اما عملاً دیگری‌های انقلاب اسلامی و اندیشه ناب اسلامی قابل تصویر در یک تقابل سه‌گانه است. نیز باید تصریح کرد تقابل الگوی شرقی با اندیشه دینی و تقابل الگوی غربی با اندیشه اسلامی به یک وزان نیست لذا جنس و منطق مواجهه با هر کدام ملاحظات و مناسبات خاص خود را دارد. اگرچه از منظر کلان دشمن اصلی نگاه سود‌جو و لذت‌جوی غربی است اما در مناسبات راهبردی فاصله‌گذاری و خالص‌سازی اندیشه ناب اسلامی از از فوریت‌ها و ضرورت‌های اساسی است. درباره‌ی اینکه منطق تقابل با هر کدام از نگاه‌های شرقی و غربی چیست باید در فرصت دیگر بحث نمود.

اشتراک گذاری:
مطالب زیر را حتما بخوانید

دیدگاهتان را بنویسید