ملت را به اساس ملت بسپاریم!

سرمقالهٔ هیئت تحریریه سایت دفتر مطالعات جنسیت و جامعه: «اساس ملت» تعبیری‌ست که از زبان امام خمینی(ره) در وصف زنان به یاد داریم. چنین تعبیری از سوی امامی مطرح شده که به‌روشنی می‌دانیم اهل تعارف و تجمید بیهوده نبود اما جای تأمل دارد که این توصیف دقیق، تاریخی و سرنوشت‌ساز در لحظه‌های خطیر بازخوانی نمی‌شود. اکنون نیز با شنیدن مکرر واژه ملت در پیام اخیر رهبر انقلاب، برای ذهنیت عمومی جامعه چندان که باید تعبیر «اساس ملت» تداعی ‌نشده است. همین‌جاست که باید بر خوانشی جنسیت‌محور از بیانات رهبری درپی حملات رژیم صیهونیستی پافشاری کرد تا آنچه زنان رقم می‌زنند و رمز حرکت تاریخی است، از سایه‌ نادیدنی‌ها بیرون آید و پیش چشم‌ها و در ذهن‌ها بنشیند: درست پس از آنکه رهبری در بیانیه‌ دوم‌شان از توانایی‌ها و امکانات مادی و معنوی ملت ایران شکرگزاری می‌کنند، زنی(سحر امامی) را مثال می‌زنند که به‌عنوان نمونه‌ای از «اساس ملت»، نماد قدرت این ملت را به جهانیان عرضه کرد. برخلاف ذهنیت عمومی که زن و مرد را در دو قطب متضاد عقل و احساس قرار می‌دهد که یکی ویژگی مثبت و دیگری منفی و محروم‌کننده تصور می‌شود، رهبری ـ همانند گذشته ـ در بیانات خود از دوگانه قدرت روحی و قدرت جسمی سخن می‌گوید، آن هم نه در نسبتی متضاد، بلکه به‌مثابه دو بال مکمل حرکت تاریخی انسان. ایشان دو نیروی زنانه و مردانه را به‌نحو متعادل در دوگانه مادی و معنوی صورت‌بندی می‌کنند و در پله‌ای بالاتر، تأکید می‌ورزند که نقش زنان چنان برجسته است که اگر یک جامعه از ظرفیت نیروی زنانه محروم باشد اصلاً حرکتی شکل نمی‌گیرد. بنابراین پیرو سخنان رهبری، اگر خواهان ملتی تسلیم‌ناپذیر باشیم، زنان آن ملت باید نخستین کسانی باشند که تسلیم نمی‌شوند؛ چرا که زنان، با ظرفیت و سعه‌ وجودی خود، پیشران و محرّک پیکره جامعه‌اند.

دشمن، برای درهم شکستن ملت ایران از «رعب» بهره می‌گیرد: گاه با تهاجم نظامی، گاه با جنگ روانی و از تهاجم روانی نهایت بهره را می‌برد تا قدرت عملیات نظامی خود را فراتر از آن‌چه هست جلوه دهد. دشمن، زنان ما را نشناخته است. همان‌طور که تاریخ ایران را نشناخته است. گمان می‌کند با پمپاژ رعب و تهدید نظامی، فرار را به ما القا می‌کند. اما فراموش کرده روزی را که زنان جنوب، میخ غیرت را بر زمین شهر کوبیدند و نگذاشتند مردان، شانه خالی کنند. زنی که صبر و اراده‌اش در فضای جنگ، شهر را نگه می‌دارد؛ امروز نیز می‌تواند، در میانه جنگ روایت‌ها، شهر را زنده نگه دارد.

«زندگی را باقوت ادامه دهید» در بیانیه رهبری پررنگ بود، این زنان اند که میتوانند با استمرار در زندگی زبان رعب دشمن را الکن سازند  نیروی زنانه، در حقیقت نیروی زندگی است و پویایی و حرکت جامعه به تحول و حرکت زن وابسته است. این نکته را باید دریافت؛ نسبت زن و زندگی را باید جدی گرفت، دانست که «زندگی را با قوت ادامه بدهید.» تنها از عهده زنان برمی‌آید پس کار را باید به کاردان سپرد اما باید توجه داشت که  زندگی کردن در این بحبوبه نباید به سطح کارهای روزمره تقلیل یابد.

زنان تا به امروز نیز، حتی دست‌تنها و بی‌توجه به تسهیل شکوفایی‌شان از سوی قوامیت مردان، به چنین کاری اهتمام ورزیده‌اند. مانند زنی که هنگام خرید از مغازه هول نمی‌شود و با خرید بیش از اندازه، ترس را به دل اهالی محل و مغازه‌دار نمی‌اندازد؛ مادری که وقتی تهران زیر حملات هوایی دشمن بود، فردای آن روز با نوزاد کوچک خود در جشن غدیر حاضر می‌شود؛ زنی که در نماز جمعه، دشمن را تهدید می‌کند؛ و زنی که در قاب تلویزیون، نقشه دشمن را برای القای ارعاب و ترس نقش بر آب می‌کند و صحنه را به نفع جبهه حق تغییر می‌دهد.

نباید تصور کرد که نمایش روزمرگی، با بی‌توجهی و انکار جنگ، می‌تواند ترسی را که ابزار دشمن است، از جامعه بزداید. ترس زمانی در یک جامعه از بین می‌رود که زنان، زندگی را به خدمت جهاد و جنگ درآورند و جنگ را در زندگی استحاله کنند. راه را بیراهه نرویم. ملت را به دست اساس ملت بسپاریم.

اشتراک گذاری:
مطالب زیر را حتما بخوانید

دیدگاهتان را بنویسید