کلیدواژه این روزها: زندگی در در بستر جنگ

مقداد اموری، پژوهشگر و فعال فرهنگی: در مواجهه با پدیدهها دو نوع واکنش از انسان سر میزند. گاهی دیده اراده انسان را تحت تاثیر قرار میدهد، انسان در موقعیت ضعف قرار میگیرد و سعی میکند با انکار پدیده به حفظ وضع موجود بپردازد. این انکار، نتیجه احساس ترس از پدیده یا وضع شکل گرفته در اثر مداخله آن می باشد و امکان تمامی تدابیر را از انسان میدزدد. در چنین وضعیتی با نادیدهانگاری پدیده به حفظ وضع گذشته میپردازد و با تخیل سعی بر حفظ آرامش میکند. انواعی از تکنیکها در چنین موقعیتی با هدف افزایش تابآوری نمایان میشوند.
در مقابل، مواجههای است که پدیده را پذیرا میشویم، شجاعانه به صحنه نظاره میکنیم و درپی تدبیر وضع جدیدی برای زندگی میگردیم. در این وضعیت نهتنها ترسی از پدیده نداریم که آن را بهعنوان واقعیت موجود پذیرا هستیم و شیوهای از زندگی را براساس وجود واقعیت جدید بنا خواهیم نهاد. خلاقیتها در اینجا بروز پیدا خواهند کرد و استعدادهایی از انسان بروز پیدا خواهد کرد که کشف آنها در وضع قبلی رو به محال بوده است.
پدیده جنگ، واقعیتی است که این روزها وضع جدیدی را برای زندگی ما پدید آورده که میبایست مواجهه با آن را در این روزها تدبیر کرد. نحوهای از تعامل به انکار جنگ روی آورده و در وضعیتی تخدیری به زندگی معمولی قبلی میپردازد ولی دست آهنین واقعیت دیر یا زود ما را از این وضع خارج خواهد کرد. دست نوازش تخدیر و تخیل را از سر ما برداشته و با ضربات سهمگین، ما را از خواب بیدار خواهد کرد.
بهجای فرار از این واقعیت، باید آن را پذیرا باشیم و از این تهدید، فرصت بسازیم. پدیدههایی که در ظاهر تهدید برای وضع موجود ما محسوب میشوند، دارای ظرفیتها و فرصتهایی هستند که اگر چشم بینا داشته باشیم ذیل ربوبیت خدا بهترین موقعیتها را برای تدبیر زندگی خوب و کارآمد فراهم میآورند.
پدیده جنگ در عین اینکه ظاهراً تمامی الزامات و امکانات زندگی ما را دچار اختلال کرده، واقعیتی اساسی و همیشگی را جلوی چشم ما میآورد. واقعیتی که همیشه در زندگی ما حاضر بوده ولی نادیده گرفتن آن موجب شده بود تا استعدادهای درونی ما زنده نگردند و خلاقیتهای ما بروز کاملی نداشته باشند. جنگ، واقعیت وجود دشمن را جلوی چشمان ما آورده و امروز میتوانیم بار دیگر تمامی حیاتمان را با این واقعیت بار دیگر ببینیم و زندگیمان را براساس وجود دشمن باری دیگر طراحی کنیم.
دشمن انسان، مخلوق قبل از انسان است و خدا در طرحی که برای انسان داشته، مسیر حرکت و بروز استعدادهای او را در مواجهه با این دشمن قرار داده است. دشمن جنی و انسی از ابلیس تا هوای نفس و شیطانهای انسی، واقعیت همیشگی زندگی انسان بوده و زندگی با وجود این دشمنان قابل طراحی است. بدون حضور دشمن و مبارزه با آن، زندگی تهی از معنا شده و انسان راهی برای تعالی و بروز تمامی ابعاد وجودی خود نداشته است. جهاد، اسم شیوهای از زندگی است که وجود این دشمن در تمامی ابعاد و عرصهها را واقعیت زندگی میداند و سعی بر تدبیر زندگی در بستر مبارزه دارد. جهاد و مبارزه از فردی و شخصیترین لحظات زندگی ما تا اجتماعیترین موقفها و مواجهه ما با تمدن باطل را در برمیگیرد. زندگی در بستر جهاد سبکی از زندگی ست که آرامش را در دل مبارزه معنی میکند و تمامی امکانات را در خدمت مبارزه قرار میدهد. جهاد، بیداریای در وجود انسان شکل میدهد که امکان دیدن تمامی واقعیتها و کنش و واکنشهای مناسب را فراهم میسازد.
امروز که جنگ، وجود دشمن را جلوی چشم ما آورده نباید از آن فرار کنیم و با ترس از آن به زندگی و وضع قبلی بازگردیم. هر کنش و توصیهِ تخدیری و تخیلی را دور بریزیم و فرصت تدبیر زندگی مجاهدانه را جدی بگیریم. در چنین وضعیتی از تمامِ بودن خود برای مبارزه کمک بگیریم و تمامی امکانات خود را در خدمت مبارزه قرار دهیم.
روایتهای زندگی ادامه دارد، در عین اینکه میتواند ما را امیدوار به ادامه حیات در وضع موجود کند؛ نباید ما را به حفظ وضع قبل در وضع موجود وا دارد. این روایات باید به سمت خلق زندگی جدید رفته و از وضع موجود استفاده بهینه کند. پس محیط زندگی را به محیط مبارزه تبدیل کنیم و از تمامی ابعاد و لحظات،آن را بهخدمت مبارزه درآوریم. آرامش در زندگی بدون فهم دشمن چیزی جز تخیلی محض نیست. آرامش نتیجه قبول واقعیت دشمن، طراحی زندگی بر محور مبارزه است. تربیت را در محیط بدون دشمن تخدیری پیش نبریم و کودکان خود را پیش از هر چیز با وجود دشمن آشنا کنیم.
واقعیت اجتماعی امروز ما یعنی جنگ امکان تدبیر و تربیتی مجاهدانه را برای ما فراهم آورده که عدم استفاده از آن کفر نعمت است. جنگ، نعمتی است که با آن میتوان زندگی مجاهدانه را برای همیشه تدبیر کرد و استعدادهای درونی خود و جامعه را در دل آن بروز داد. از اینجا بایست به زندگی مجاهدانه ورود جدی کرد و از تخدیرهای ترسا فاصله گرفت.
دیدگاهتان را بنویسید