جشنوارهٔ چهل و دوم چطور دور مادری می‌گردد؟

فاطمه چرختابیان، کارشناس ارشد دین و رسانه: رسانه‌ها، معنا خلق می‌کنند. آن‌ها می‌توانند با ایجاد انگاره‌های ذهنی، تأثیر عمیقی بر درک و تفسیر مردم از جهان اطرافشان داشته باشند. در این بین سینما از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است و به قول دنیس مک کوئیل، نظریه‌پرداز ارتباطات، سینما محور و سرچشمه‌ای است برای سایر تولیدات رسانه‌ای. سینما، تنها برای سرگرمی نیست؛ بلکه نرم‌ابزاری است که از طریق تصاویر، صداها و کلمات می‌تواند مفاهیم و معانی جدیدی را در ذهن مخاطب خلق کند و به صورت مستقیم یا غیرمستقیم بر باورها، نگرش‌ها، و رفتارهای مخاطبان تأثیر بگذارد. از همین منظر می‌توان گفت فرهنگ و مقولات فرهنگی نیز گاه معنای خود را از سینما گرفته یا دچار تحول معنایی می‌گردند.

جشنواره‌های سینمایی یکی از بی‌بدیل‌ترین فضاهای فرهنگی ملل هستند که در آن، آثار سینمایی به شکلی منسجم و سازمان‌یافته، در تلاشند تا روایت خاص خود از جهان ذهنی و پیرامونی‌شان را بیان کنند. جشنواره فیلم فجر یکی از همین رویداد‌های سینمایی است که پس از انقلاب و از سال ۱۳۶۱ آغاز به کار کرده و امروز به یکی از مهم‌ترین و برجسته‌ترین رویدادهای فرهنگی در ایران تبدیل شده است. جشنوارهٔ فیلم فجر علاوه‌بر آنکه یک فضای رقابتی برای نمایش و تقدیر از بهترین آثار سینمایی است، نقش بسزایی در جهت‌دهی و راهبرد فرهنگی کشور دارد. به همین جهت رصد و تحلیل این جشنواره‌ و تولیداتش، به ما کمک می‌کند تا بدانیم ارزش‌ها، هنجارها و دغدغه‌های فرهنگی‌اجتماعی چگونه بازنمایی شده و معنایی که از آن صادر می‌شود در چه نسبتی با گفتمان متعالی انقلاب اسلامی قرار دارد که غایت این رویداد است.

 

مادری به روایت سینما

مقولهٔ مادری و مادرانگی یکی از همین مفاهیم فرهنگی است که سوژه‌ای پرتکرار و توجه‌برانگیز در سینمای ایران است. فیلم‌ها و آثاری که مادر و مادری را به تصویر کشیده‌اند به دو دستهٔ کلان تقسیم می‌شوند:

۱.     دسته‌ای از آثار که موضوع و درون‌مایهٔ آن‌ها مادرانگی است و نمایندهٔ شاخص آن «مادر» ساختهٔ علی حاتمی و بعد «میم مثل مادر» و «شیار ۱۴۳» است؛

۲.     دسته‌ای دیگر که مادری موضوع اصلی آن‌ها نیست؛ اما یکی از عناصر شاخص در فیلم محسوب می‌شود و غالب آثار سینمایی در این دسته می‌گنجد.

به هر حال، برای معنایابی و بررسی فاصلهٔ این معانی با گفتمان انقلاب، توجه به هردو شکل آثار (درصورت تولید) لازم است. در این نوشتار سعی داریم معنای مادری و مادرانگی را مبتنی بر آنچه که رهبر معظم انقلاب در دیدار اخیرشان[۱] با بانوان مطرح نمودند، در جشنوارهٔ فیلم فجر بررسی کنیم. از همین رو، آثاری از جشنواره چهل و دوم را که در سال ۱۴۰۲ برگزار شد و متأخرترین دوره این رویداد است انتخاب کرده و بازنمایی مادری و مادرانگی را در آن بررسی می‌کنیم.

 

به افتخار مادری در کلام رهبری!

«مادری یک افتخار است». این عبارت کوتاه اما کلیدی، شاکلهٔ تمام هویت و منزلت مادری در رویکرد توحیدی است که رهبری در دیدار اخیرشان با بانوان مطرح نمودند[۲]. در نگاه ایشان، مادری برای زن به گونه‌ای توصیف می‌شود که ممتاز و دست‌نیافتنی است و جنس مرد از اینکه این ظرفیت جسمی، عاطفی و معنوی را ندارد دچار خسران و محرومیت است[۳]. کاملا برخلاف آنچه که رویکرد غیرتوحیدی/ فمنیسم موقعیت برتر را از آن مرد دانسته و زن را در موضع حسرت و رسیدن به جایگاه مردانگی قرار می‌دهد. این منظر، ناظر به توجه دادن زن به تشخص و جایگاه خود است تا نه‌تنها نگاهی تحقیرآمیز، بلکه نگاهی رفیع و بلندمرتبه به این نقش داشته باشد.

توجه به نقش مادری در رویکرد رهبری، ساحتی تک‌بعدی و یک‌جانبه نیست. ایشان در اشاراتی همگان را به توجه ویژه به مادر توصیه می‌کنند. روایت مشهور «بهشت زیر پای مادران است» در تفسیر ایشان به «در خدمت مادر بودن» تعبیر شده و روایت معروف «من ابرّ»[۴] نیز به آن پیوست می‌شود. این نگاه، حاکی از آن است که مادری مقامی است که مسیر سعادت از طریق ملازمت و ملاطفت با او و توجه و خدمت کردن به او می‌گذرد.

بنابراین «افتخارآمیز بودن مادری» برای زن و «رسیدن به سعادت با مادر» برای سایرین دو مؤلفهٔ اصلی برگرفته از بیانات رهبری برای تبیین و تشریح جایگاه مادر و مادرانگی در آثار جشنوارهٔ فجر چهل و دوم هستند.

از بین ۲۲  اثر داوری‌شده در این دوره از جشنواره، فیلم‌های «بی‌بدن»، «آغوش باز» و «نپتون» سه اثری هستند که برای بررسی در این نوشتار انتخاب شده‌اند. این سه اثر انتخابی، مضمونی غیر از مادری دارند؛ اما مادر و مادرانگی در آن‌ها متناسب با موضوع این نوشتار بازتاب داشته است.

 

فیلم بی‌بدن

فیلم بی‌بدن ساختهٔ مرتضی علیزاده نیز از جمله فیلم‌هایی است که مضمونی غیر از مادری دارد و در مقام دفاع از حق قصاص است. داستان فیلم، قصهٔ قتل یک دختر جوان به نام «ارغوان» توسط پسری به نام سروش (مهراد روحیه) است و خانوادهٔ مقتول به دنبال جنازهٔ دخترشان هستند.

در این فیلم دو شخصیت مادر به نمایش درآمده است:

۱.     شهره، مادر سروش (گلاره عباسی) سال‌ها پیش متارکه کرده و یک مادریِ مخدوش از او می‌بینیم که در سال‌های رشد و بلوغ سروش، غایب بوده است. حالا و در جریان پروندهٔ قتل هم که حاضر است، منفعلانه، ملتمسانه و تحت اختیار و سلطهٔ پدر سروش (پژمان جمشیدی) قرار دارد.

۲.     درمقابل او، سارا (الناز شاکردوست) مادر ارغوان را می‌بینیم که نقش محوری در روند پرونده دارد و با اینکه ولی دم، پدر (سروش صحت) است؛ اما مادر تصمیم‌گیرندهٔ نهایی است. سارا هم علی‌رغم همه تلاش‌ها و دلسوزی‌هایی که برای ستاندن حق فرزندش دارد، تا پیش از قتل دخترش، از او نیز یک مادری مخدوش می‌بینیم. ارغوان وقتی زنده بود، دچار بحران‌هایی شده بود که مادر با وجود اینکه خبر داشته؛ ولی در مواجهه با این بحران‌ها سکوت کرده و سعی کرده بود بدون اطلاع همسرش، مشکلات را حل کند. اما پنهان‌کاری او نه‌تنها معضلی را حل نکرد بلکه منجر به پیچیده‌تر شدن شرایط و قتل دختر شد.

حضور پرورش‌دهنده و تربیت‌کنندهٔ مادر، یکی از عناصر ارزشمندی مادرانگی در رویکرد متعالی است. این حضور لزوماً فیزیکی نیست. همان‌طور که در فیلم می‌بینیم یکی از مادرها غایب و دیگری حاضر در زندگی فرزندان‌شان بودند؛ اما پرورش و حمایت چتروار آن‌ها در زمانی که باید، وجود نداشت و در نتیجه اتفاقات ناگواری رقم خورد. ما بعد از به جریان افتادن پروندهٔ قتل، یک مادریِ غم‌بار اما منصفانه از سارا شاهدیم. سارا در روند بازرسی پرونده، با متانت عزاداری می‌کند، حق دخترش را طلب می‌کند و حتی یک راه برای نجات قاتل از قصاص قرار می‌دهد. اما یکی از تلخ‌ترین سکانس‌های فیلم، جایی است که این مادر پاسخی نمی‌گیرد و در نتیجه از حق خود کوتاه نمی‌آید.

 

آغوش باز

بهروز شعیبی در ششمین اثر خود، خانواده و زوجیت را محور قرار داده و از سه زوج با سه تفاوت نسلی می‌گوید. او در خلال پیش‌برد داستان، به مادری و مادرانگی نیز توجه ویژه داشته است. دو مادر در این فیلم متصور است:

۱.     زهره، همسر پیام که مادر هاتف است؛ ولی در فیلم حضور فیزیکی ندارد؛

۲.     دومی مهوش (احترام برومند)، مادر پیام و همسر مصطفی (مهدی هاشمی).

از کاراکتر زهره ویژگی خاصی نمی‌بینیم؛ فقط می‌دانیم او زنی خانه‌دار و هنرمند است که به رتق و فتق امور زندگی خود و فرزندان مشغول بوده و اکنون از همسر خود (پیام) بابت بی‌توجهی‌هایش گله‌مند است. درمقابل، مهوش زنی سالمند است که با بیماری آلزایمر دست‌وپنجه نرم می‌کند؛ اما در جوانی‌اش علی‌رغم پذیرفتن نقش‌های همسری و مادری، پزشک بوده و فعالیت اجتماعی داشته است. اکنون نیز همسر و مادری محترم است که تحت مراقبت همسرش قرار دارد.

وجه تمایز بازنمایی مادرانگی در این اثر با سایر آثار این جشنواره، توجه به مؤلفهٔ «مادر، مسیر سعادت» بوده است. در خرده‌روایتی کوتاه، هاتف، پسر ۷ سالهٔ پیام و زهره، برای مسابقهٔ‌ شنا آماده می‌شود؛ اما مضطرب است و از این رقابت واهمه دارد. پیام، پدر هاتف، برای آرامش و ایجاد انگیزه در او، تعریف می‌کند هرگاه در زندگی‌اش از چیزی می‌ترسیده، چشم‌هایش را می‌بسته و به مادرش فکر می‌کرده است. حالا او به پسرش هاتف پیشنهاد می‌دهد تا مادرش را به ذهن بیاورد و به او فکر کند تا قوت قلب بگیرد و از چیزی نترسد. با وجود همهٔ ضعف‌های ساختاری و داستانی در فیلم، این سکانس یکی از درخشان‌ترین تصاویر جشنواره چهل و دوم بود.

 

نپتون

این فیلم به کارگردانی محمدابراهیم غفاریان به خانوادهٔ ایرانی ورود کرده و چالش‌های فرزندآوری در عصر حاضر را به تصویر کشیده است. افسانه (بهدخت ولیان) و همسرش (آرمین رحیمیان) پسرد خردسالی دارند که موج استقلال‌طلبی و درگیری‌های شغلی باعث شده تا آن‌ها از نقش مادری و پدری خود غافل شده و به «خود» بپردازند. فیلم نپتون به‌لحاظ دغدغه‌مندی جای درستی ایستاده و سعی دارد تا دربارهٔ موقعیت والدگری در عصر مدرنیته طرح مسئله کند. «خود» یکی از محورهای اصلی عصر مدرن است که با تعریف ایثارگرایانه و اسطوره‌ای از والدین به‌ویژه مادری در یکجا جمع نمی‌شود. به همین جهت مادران نسل جدید با چالش‌های جدیدی از جنس سردرگمی مواجهند. با وجود این حیرانی بدیهی است که افتخارآمیز بودن نقش مادری، در نگاه ایشان جای پرسش دارد و یکی از خدمات سینما به جامعهٔ زنان همین نقطه است که دربارهٔ این پرسش حرف بزند.

 

فیلم نپتون قابل احترام و تامل است؛ از آن جهت که به زنان و مردان می‌گوید نتیجهٔ گم شدن در موج «خودطلبی»، عدم مسئولیت‌پذیری است که ضرر آن مستقیماً متوجه کودکان یعنی نسل بعد است. با این رویکرد می‌توان به‌درستی درک کرد نگاه تربیت‌محور به مادرانگی، چه چشم‌انداز وسیعی را در نظر گرفته و چگونه مایهٔ مباهات زن می‌شود.

 

سینما در خدمت مادرانگی

مادری و مادرانگی، خواه‌ناخواه در نگاه ایرانیان مقدس است. سینما علاوه بر حفظ این میراث فخیم فرهنگی، در موضعی است که می‌تواند و باید معنای سعادتمندی و فخرآمیز را از مادری نیز تولید کند. همان‌طور که گفته شد، رهبری در دیدار اخیرشان با بانوان، همگان را به خدمت به مادر توصیه کردند. به همین جهت لازم می‌آید سینما به عنوان یکی از ارکان فرهنگ‌ساز، در خدمت مقام مادری درآید و مفهوم مادری را از نگاه تحقیرآمیز و خودمحور رهایی بخشد. از همین منظر اگر سینما به خستگی‌ها، روزمرگی‌ها، خواسته‌ها، دلشوره‌ها و دغدغه‌های نوین مادران توجه کند و آن را به تصویر بکشد، نه‌تنها سیاه‌نمایی نکرده بلکه به خدمت مادرانگی درآمده و خود، فرهنگ و یک نسل را به سعادت رسانده است.

 


[۱]. بیانات در دیدار اقشار مختلف بانوان 27/۰۹/۱۴۰۳

[۲] . همان

[۳] . بیانات در دیدار اقشار مختلف بانوان 06/۱۰/۱۴۰۲

[۴] مردی نزد پیامبر آمد و گفت: یا رسول الله به چه کسی نیکی کنم؟ پیامبر: مادرت. مرد: سپس چه کسی؟ پیامبر: مادرت. مرد: سپس چه کسی؟ پیامبر: مادرت. مرد: سپس چه کسی؟ پیامبر: پدرت. وسائل الشیعه – ط الإسلامیه، الشیخ حرّ العاملی، ج ۱۵، ص ۲۰۷

اشتراک گذاری:
مطالب زیر را حتما بخوانید

دیدگاهتان را بنویسید