وجود فاطمی، مظهر«نفس کل»

حجتالاسلام دکتر میثم زنجیر زن حسینی، استاد سطوح عالی حوزه و دانشگاه:
امام صادق(ع) فرمودند: اللیله فاطمه و القدر الله. فمن عرف فاطمه، فقد عرف لیله القدر.
آیتالله حسنزاده آملی کتابی را در همین زمینه و در شرح همین حدیث به نام فص فاطمیه نوشتهاند. اجمال بیانات حضرت استاد این است که در این حدیث آمده حضرت زهرای مرضیه(س) همان شب قدر است به جهت تناسب بین شب قدر و حقیقت زهراییه که ایشان مجرای فیض است. همانطور که شب قدر نیز مجرای فیض است و انسان در شب قدر فیض را از عالم عِلوی (بالا) اخذ میکند، حضرت زهرا(س) چنین است. این مجرای فیض بودن را با دو رویکرد میتوانیم بیان بکنیم؛ اول رویکرد فلسفی که حضرت استاد علامه حسنزاده آملی در فص فاطمیه بیان کردند و دوم رویکرد عرفانی که الطف از رویکرد فلسفی است.
رویکرد فلسفی این است که پیغمبر خاتم(ص) به منزله همان عقل کل است. عقل کلی که دارای تجرد تام است. اگر این عقل کل بخواهند فیض اندماجی خود را به عالم ماده نازل کند، نیاز به یک واسطه فیض دارد. چیزی که بین عالم عقل و عالم ماده واسطه قرار بگیرد و آن نفس کلی است. نفس کلی به منزله حضرت زهرای مرضیه(س) است و اگر این نفس کلی نباشد هرگز فیضی از عالم عِلوی به عالم سِفلی نازل نمیشود. چنانکه لیله القدر اینگونه است که اگر فیضی بخواهد از عالم بالا به عالم پایین نازل بشود به واسطه شب قدر است؛ بنابراین در نگاه فلسفی، حضرت زهرا(س) به منزله نفس کلی هستند و این نفس کلی به کل نظام عالم ماده تعلقگرفته است و همه نفوس جزئیه در هیمنه نفس کلی است.
اگر با رویکرد عرفانی بخواهیم این مطلب را بیان کنیم که فوق رویکرد فلسفی است، حضرت زهرا(س) نهتنها نفس کلی است؛ بلکه در مرتبه عقل کلی هم هستند و حتی فوق مرتبه عالم عقل که در نظام عرفانی قائل به صقع لاهوت هستند. چرا که عرفاً علاوه بر سه عالم ناسوت و ملکوت و جبروت که عالم ماده و نفس و عقل باشند، قائل به عالم لاهوت هستند که عالم اسماءالله و فوق مرتبه عقل جای دارد. انسان کامل به جایی میرسد که عین اسماء الهی میشود. امام صادق(ع) فرمودند: نحن اسماء الله.
بلکه انسان کامل به مرتبهای میرسد که از حجاب نوری اسماء الهی نیز خارج میشود و به مقام فنای مطلق میرسد و بی شک حضرت زهرای مرضیه(س) به این مقام شامخ نائل شدهاند. یعنی فوق مرتبه نفس کلی و فوق مرتبه عقل کلی و فوق اسماء الهی به مقام احدیت رسیدهاند.
به نظر میرسد که علامه حسنزاده آملی بهاندازه و قدر مخاطب آن فص فاطمیه را با نظام فلسفی بیان کردهاند که بیشتر رایج است. اما چه میشود که حضرت زهرا(س) واسطه فیض میشوند؟ از وجود اقدس پروردگار عالم در مقام ذات یک حقیقت واحد ظهور پیدا کرده که در لسان عرفانی به آن حقیقت محمدیه میگویند که تمام فیض از مرتبه هویت ذات به نحو اندماجی و بسیط در وجود پیغمبر خاتم(ص) افاضه شده است. ولیکن این فیض لفیه و بسیط اگر بخواهد در عالم نشر پیدا بکند و این فیض گشایش و ظهور تفصیلی پیدا کند به واسطه حضرت زهرای مرضیه(س) اتفاق میافتد.
لذا در ادعیه وقتی حضرت فاطمه (س) را قسم میدهیم میگوییم یا فاطر به حق فاطمه. حضرت فاطمه از اسم فاطر باریتعالی اشتقاق پیدا کرده است و فطر به معنای گشایش است. در لسان عرفانی به منزله نَفَس رحمانی است؛ یعنی از حقیقت محمدیه یک فیض ساری داریم که کل عالم را فراگرفته است. هرچه فیض به عالم میرسد به واسطه بانوی دو عالم است.
حتی اگر فیضی به پیغمبر خاتم(ص) در نشئه عالم عنصری هم میرسد به واسطه حضرت زهرا(س) است. چون پیغمبر یک وجود نوری فوق وجود حضرت زهرا دارد و یک وجود مادی و عنصری دارد که در نشئه عالم طبیعت است. حال اگر فیض بخواهد از مکمن حقیقت محمدیه به عوالم دانیه نازل بشود به واسطه نفس رحمانی است. یعنی اگر به وجود عنصری پیامبر(ص) هم بخواهد فیض در عالم طبیعت نازل بشود از کانال حضرت زهرا(س) ست.
به همین جهت پیامبر(ص) فرمودند: فاطمه امابیها است. ام کسی است که فیض را به فرزند نازل میکند و این مقام شامخ حضرت زهرای مرضیه(س) است؛ بنابراین لیله القدر همان فاطمه است. کسی اگر چشمش به حقایق عالم در شب قدر باز بشود، میبیند که فیض به واسطه حضرت زهرا (س) از عالم عِلوی به عالم سِفلی نازل میشود که در لسان فلسفی به آن نفس کلی و در نظام عرفانی نفس رحمانی میگویند.
تفاوت بین وجود پیامبر(ص) و حضرت فاطمه(س) در واقع لفونشر است. البته هرچه انسان در شأن حضرت زهرا (س) بگوید تعین درست کرده و نفس رحمانی تعین ندارد. چون اگر تعین داشته باشد دیگر نمیتواند در جمیع تعینات ساری و جاری باشد. از همین جهت میگویند هرچه در وصف ایشان بگویید کم گفتهاید.
منبع: کانال اطلاعرسانی مجموعه حوزوی نجم الهدی (عج)
دیدگاهتان را بنویسید