معرفی کتاب | بانوان شیعه، عنصری تمدن‌ساز در سیرۀ ائمه(ع)

نقش و جایگاه زنان در جامعۀ اسلامی موضوعی مهم و شایستۀ بررسی است که کمتر کسی برای آن دست به قلم برده است. روایت‌ها و سیرۀ اهل‌بیت(ع) نشان‌دهندۀ دیدگاهی است ورای آنچه ساده‌انگارانه به آن می‌پردازیم. کتاب «بانوان شیعه» تألیف سال ۱۴۰۲ منتشرشده در انتشارات جمکران است که وضعیت زنان شیعه را از عصر امام صادق(ع) تا غیبت صغری بررسی کرده است. این کتاب در پی شناخت نقش اجتماعی و فرهنگی و سیاسی زنان این عصر با کنکاش در روایات موجود است تا وضعیت زنان را به‌عنوان عنصری نقش‌آفرین به تصویر بکشد. در این مصاحبه به سراغ نویسندۀ کتاب، سعیده رحیمی، رفته‌ایم تا ابعاد گوناگون کتاب «بانوان شیعه» را ارزیابی و بررسی کنیم.

تاریخ، این‌ بار با نگاهی دیگر

س: برای مخاطبانی که قصد دارند «بانوان شیعه» را بخوانند، توضیح مختصری دربارۀ کتاب بدهید.

زمانی‌که قصد داشتیم کتاب را شروع کنیم، داده‌های تاریخی و کتب موجود‌ دربارۀ زنان در عصر ائمه و نقش‌آفرینی زنان را در این دوره اجمالاً بررسی کردیم. به این نتیجه رسیدیم که دربارۀ صدر اسلام، یعنی قرن اول تا پیش از عصر امام صادق(ع)، آثاری یافت می‌شود؛ بااین‌حال، در آن‌ها نقص‌هایی وجود دارد و فقط کمی به ابعاد مختلف زنان عصر پیامبر اکرم(ص)، امیرالمؤمنین(ع)، واقعۀ عاشورا و پس از آن پرداخته‌اند؛ اما از عصر امام صادق(ع) به بعد، تشیع لایۀ دیگری از نقش‌آفرینی زنان را به ظهور می‌رساند؛ بنابراین تصمیم گرفتیم که از این دوره بررسی خود را شروع کنیم.

در تحلیل نقش زنان به دو مسئلۀ محوری رسیدیم. یکی، گونه‌های نقش‌آفرینی زنان در حوزه‌های مختلف سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و دیگری، ابعاد گوناگون نقش ائمه(ع) در هویت‌بخشی به زنان و رشد شخصیتی و معنوی آن‌ها. در واقع، اصلی‌ترین عامل در مسیر اعتلای بانوان شیعه، خود ائمۀ طاهرین بوده‌اند. ایشان بستری فراهم کردند که هم بانوان خانۀ امام و هم به‌طور کلی بانوانی که خارج از خانۀ امامان بودند، از این بستر برای رشد و تعالی خود استفاده کنند. برای مثال، امام معصوم(ع) کنیزی به نام حسنیه را که بااستعداد بوده، به نیت عالم کردن می‌خرند. این کنیز بعدها در دربار هارون در دفاع از اهل‌بیت(ع) احتجاج و به قول امروزی‌ها مناظره می‌کند؛ در جامعه‌ای که تشیع در حاشیه قرار داشته و قدرت سیاسی دست ائمه(ع) نیست.

لیکن ائمه(ع) از همین بضاعت هم استفاده می‌کنند و از هیچ کوششی برای رشد زنان جامعه فروگذار نمی‌کنند. زمانی که این زنان رشد می‌کنند، صلاحیت نقش‌آفرینی اجتماع را پیدا می‌کنند. در وضعیت تقیۀ عصر ائمه(ع) از زنان استفاده می‌شود و این خانم‌ها نقش ویژه‌ای در ماندگاری و نشر تشیع و تبلیغ دین دارند و این قضیه دوسویه است.

این مهم‌ترین موضوعی است که در این کتاب به آن پرداخته شده و آن را از سایر آثار در این زمینه متمایز کرده است. در واقع کتاب‌هایی که با این نگاه دربارۀ زنان عصر ائمه(ع) نگاشته شده، اندک است. اکثر کتاب‌ها به‌گونه‌ای ساختار تراجم‌نگاری دارد و فقط بحث آماریِ آن و تعداد راویان عصر هر امام، مانند امام صادق (ع) را بررسی کرده‌اند.

طناب دوسویۀ انتقاد، فمینیسم یا سنت‌گرایی؟

س: دیدگاه‌های متعارض و مخالف با دیدگاه نظری خودتان که در کتاب قصد داشتید به آن‌ها بپردازید، چه دیدگاه‌هایی هستند؟

در واقع دو دیدگاه معارض اینجا وجود دارد؛ همچون دیدگاهی که ما اسم آن را سنت می‌گذاریم. شاید تحجر هم عنوان خوبی باشد که وظیفۀ زن را محدود به ساحت خانه می‌داند و وظایف اجتماعی را برای او در نظر نمی‌گیرد. ما روی این دیدگاه بسیار کار کردیم و قصد نداشتیم با این نگاه سراغ سیرۀ معصومان برویم؛ ولی وقتی بررسی کردیم، متوجه شدیم که آن‌ها هم بر رشد شخصیت فردی زنان و بر نقش اجتماعی بانوان تأکید دارند.

ائمه در طول سال‌های حیاتشان برای ساخت جامعۀ شیعی و برای اینکه حکومت اسلامی را بر مبنای آموزه‌های اصیل اسلام بنا بکنند، کوشیده‌اند و این شیوه در کتاب «انسان ۲۵۰ساله» مقام معظم رهبری تبیین شده است. در این راستا، تلاش ائمه و زنان را برای ساخت جامعه مشاهده می‌کنیم.

زنان، موتور محرکۀ جامعه

برای مثال، بانوانی هستند که از منطقۀ مدینه و حجاز سفر و هجرت می‌کنند؛ یعنی از آنجا به سرزمینی دیگر می‌روند و منشأ اثرات سیاسی و اجتماعی فرهنگی زیادی هستند. مثلاً هجرت حضرت معصومه(س) را به ایران نمی‌شود حرکتی عادی پنداشت؛ زیرا ایشان با خانواده و خاندان خودشان حرکت می‌کنند؛ یا با هدف اعتراض یا به‌دلیل پیوستن به امام رضا(ع). به‌‌هرحال این حرکتی سیاسی و قابل‌تأمل بوده که سکان‌داری این حرکت را بانو فاطمۀ معصومه(س) عهده‌دار بوده‌اند.

همچنین سیده نفیسه، عروس امام صادق(ع)، به مصر هجرت می‌کند و در برابر نظام حاکم، محل التجا و پناه مردم می‌شود؛ زیرا ایشان مستجاب‌الدعوه بوده و مردم از ظلم احمد ابن طولون به خانۀ سیده نفسیه پناه می‌برند. این نشان می‌دهد که ایشان در جامعۀ آن روز مصر، فردی معمولی نبوده و صاحب کرسی درس بوده و امام شافعی که سنی‌مذهب است، از کرسی درس سیده نفسیه استفاده می‌کرده است. در حقیقت هرجا که فضا فراهم می‌شود، زنان بیشتر رشد می‌کنند و بیشتر منشأ اثر هستند. اینجا هدایت اجتماعی پنهانی صورت می‌گیرد که البته مردان شیعه هم در این قضیه تأثیر دارند؛ ولی زنان هم به همان اندازه‌ای که فضا برایشان فراهم می‌شود، اثرگذارند.

اگر بخواهیم مقداری امروزی‌تر این بحث را ادامه بدهیم، امروزه برخی از امور اجتماعی و مشاغل مخصوص آقایان است؛ اما برخی از امور اجتماعی می‌طلبد هرکسی که در این راستا کاری از او برمی‌آید، آن را پیگیری کند. اینجا دیگر جنسیت مطرح نیست. در هر جای تاریخ که می‌بینیم تحولات خیلی بزرگی رخ داده، یا ردپایی از زنان مشاهده می‌شود، یا زنان به‌اندازۀ مردان تأثیرگذار بوده‌اند.

غیبت امام و نقش‌آفرینی زنان

در سال‌های پایانی دوران امامت، وضعیت پیچیده‌ای را می‌بینیم؛ وضعیتی که امام(عج) هم از پشت پرده با مردم سخن می‌گویند و در حال آماده‌سازی جامعه برای وضعیت غیبت هستند. در این موقعیت، بانوان خاندان امام حسن عسکری(ع) نقش‌آفرینی‌های ویژه‌ای دارند و به دفاع سیاسی می‌پردازند. همچنین در آن اوضاع، اثبات حقانیت امام(عج) و وضعیت ارث ایشان اهمیت بسیاری دارد. برای مثال، بانو حُدیث در مقابل جعفر احتجاج می‌کند، در مقابل قاضی قرار می‌گیرد و از خودشان و حقشان و حق امام زمان(عج) دفاع می‌کنند.

چنین است که زنان در ماندگاری تشیع، نقش بسیار ویژه و منحصربه‌فردی ایفا کرده‌اند و از سوی دیگر، در مسیر تحقق مهم‌ترین هدف ائمه(ع)، یعنی ساخت جامعۀ شیعی و تمدن شیعی که جدای از تحقق وعدۀ الهی هم نیست، اثرگذاری ویژه‌ای داشته‌اند. هر جا چنین موضوعی هدف امام جامعه باشد، لازم است تمام اعضای جامعه از جمله زنان، از امور مستحبی کوتاه آمده و حدود الهی را در ساخت جامعۀ اسلامی اجرا و در عرصه‌های مختلف فعالیت کنند؛ چنان‌که برگ‌های تاریخ به‌روشنی گواه این مطلب است.

دیدگاه دیگر، دیدگاه فمینیستی است که زنان را در نقش‌های خانوادگی کم‌رنگ می‌بیند. در این خصوص باید وضعیت تعادلی ایجاد شود؛ یعنی هرچیزی جای خودش قرار بگیرد و این همان عدالت جنسیتی است که در زمان ائمه(ع) محقق می‌شود. روایت‌ها هم خیلی جالب‌اند و  حتی گاهی دربارۀ بچه‌داری نیز نکاتی را بیان می‌کنند؛ یعنی همۀ موارد امر اجتماعی نیست. به این معنا که در عین اینکه مادرانه‌ها را در زندگی به‌خوبی روایت می‌کنند، به وظیفۀ اجتماعی هم می‌پردازند و به دنبال برتری‌طلبی اجتماعی هم نیستند؛ بلکه به دنبال این هستند که در راستای آن هدف اجتماعی‌ای که امام معصوم در رأس آن قرار دارد، حرکت کنند؛ ولی اندیشۀ فمینیستی دنبال سهم‌خواهی در جامعه است؛ درحالی‌که ما در حرکت شیعی اجتماعی زنان در تاریخ تشیع می‌بینیم که دنبال سهم‌خواهی و برتری‌طلبی نیستند؛ بلکه به دنبال تحقق وعده‌های الهی و جامعۀ توحیدی هستند و در این راه قدم برمی‌دارند. در نگاه اهل‌بیت(ع) و دین چنین رفتارهایی وجود ندارد که مردان یا زنان برتری داده شود. انسان و کرامت انسانی اصل بوده و نوک پیکان این هدف هم به سمت ساخت جامعۀ اسلامی است.

زنان، شاهد و راوی در حساس‌ترین وضعیت

س: در بخشی از کتاب، دربارۀ راوی بودن زنان در عصر تشیع صحبت کرده‌اید. چقدر این روایت‌های زنانه و راویان زن در این بستر و جایگاه اعتبار داشته‌اند؟

در اصطلاح خاص علم رجال، به هرکسی راوی نمی‌گویند. راوی بودن نشان‌دهندۀ درجه‌ای از علم و معرفت و تقواست و صرف بیان روایت یا گزارش‌ واقعه‌ای، کسی راوی نمی‌شود؛ لذا راوی بودن یعنی جایگاهی ویژه و به‌گونه‌ای، عالم بودن و فقیه بودن است. البته درجه‌های روایت‌ها متفاوت است؛ برای مثال برخی ضعیف هستند یا بعضی از روایت‌ها را کاذب دانسته‌اند. این انکارشدنی نیست؛ ولی این ارزش‌گذاری در کتاب‌های رجالی صورت گرفته است و زمانی که بانویی با عنوان بانوی راوی صادق شناخته می‌شود، بدین معناست که مرتبه‌ای از علم را داراست.

در دوره‌های بعدی، بعضی از زنان مانند بانو حمیده به جایگاهی می‌رسند که خودشان اجازۀ روایت دارند؛ یعنی مردانی برای روایت کردن از آنان اجازۀ روایت می‌گیرند و تا این حد زنان در عرصۀ روایتی و فقه شیعی رشد می‌کنند. دربارۀ اینکه شیعیانِ آن روزگار چقدر این موضوع را پذیرفتند، روایت‌هایی داریم که نشان می‌دهد این خانم‌ها خیلی پذیرفته‌شده هستند. برخی از آنان در بین خواص شیعه حتی مراتب بالایی دارند. مطلبی در کتاب ذکر شده که موضوع روایت ابوحامد مراغی یا احمد ابن ابراهیم مراغی است که خدمت بانو حکیمه می‌آید و از او سؤال می‌پرسد. او از شیعیان خاص بوده که در آن زمانی که «عصر حیرت تشیع» نام دارد، برای نجات از سرگردانی سراغ بانو حکیمه می‌آید و از ایشان سؤال می‌پرسد و جواب‌های بانو حکیمه را روایت می‌کند.

یکی دیگر از نمونه‌های اهمیت زنان در این دوره، جلسه‌ای است که بزرگان شیعه برای اثبات وجود امام زمان(عج) می‌گیرند. آنجا پنج زن شهادت می‌دهند که امام زمان(ع) را دیده‌اند که چند نفر از این زن‌ها کنیزند و نسیم و ماریه اسم دو نفر از آنان است. یکی‌ دیگر از آنان کنیز فردی است به اسم ابوعلی خیزرانی و فرد دیگر بانو حکیمه است. بانو حکیمه آنجا هم ظاهر می‌شود و حرف این بانو خیلی اثرگذار است و ایشان حضور امام زمان(عج) و روایت طولانی و زیبای تولد ایشان را روایت می‌کند.

جامعه، پذیرای شأنیت زن به‌دور از جنسیت‌زدگی

س: در تاریخ زنان نقش‌های متعددی از جمله عالم بودن و راوی بودن و مادری را بر عهده داشته‌اند. آیا موقعیتی در تاریخ دیده می‌شود که چنین روایت‌هایی از سوی جامعه نادیده گرفته شود؟

به این صورت چیزی ندیده‌ام. نگاه جنسیتی‌ کنونی در آن دوره نبوده است. این‌طور نبوده که به‌خاطر زن بودن روایت را نپذیرند. شاید در عرصۀ سیاسی فرضاً زنی را وزیر نکرده باشند؛ مثلاً در تاریخ اسلام، زنی را به‌عنوان حاکم نداریم؛ ولیکن به‌عنوان عالم و استاد به‌وفور داریم. به‌هرحال زمانی که زنی را در سطحی از علم می‌بینند که از مردان زمانۀ خودش بالاتر است، کرسی درس او را می‌پذیرند. جامعۀ آن روز از جامعۀ امروز هم کمتر جنسیت‌زده بوده است. ماهیت و ساحت علم برای آن‌ها مهم است که نمونۀ آن در مجلس درس سیده نفیسه به‌خوبی دیده می‌شود.

جنسیت به‌صورت کنونی حتی آن موقع وجود نداشته و من وضعیت را یک‌جورهایی بهتر می‌بینم. دست‌کم در دوران ائمه(ع) که اصلاً اینگونه نبوده است. متأسفانه این حرکت در عصر ائمه به سرانجام نرسید که حکومت شیعی شکل بگیرد و بعد از حکومت امیرالمؤمنین(ع)، دیگر الگویی از حضور زنان نداریم و این حضور بر خلاف عصر علوی کم‌رنگ می‌شود. اتفاقاً برخلاف تصویری که از ایشان ایجاد کرده‌اند با نگاه‌های تک‌بعدی، حضرت به حرف بانوان خیلی هم اهمیت می‌دادند. نمونۀ بارزش در جریان جنگ جمل است که یک پای فتنه عایشه و یک پای دفاع از امیرالمؤمنین(ع) هم ام‌سلمه است. ام‌سلمه وقتی از فتنۀ جمل آگاه می‌شود، برای امام علی(ع) نامه می‌نویسد و آن را از طریق پسرش به ایشان می‌رساند. حضرت براساس ‌نامۀ ام‌سلمه آرایش نظامی خودشان را منظم می‌کنند.

اگر در عصر ائمه از عصر امام صادق(ع) به بعد این نمونه‌ها را کمتر می‌بینید، به‌علت قبول نداشتن آن نیست؛ بلکه به این دلیل است که غلبۀ قدرت با جهان تسنن بوده و قدرت سیاسی دست تشیع نبوده است؛ وگرنه در همان بضاعت خودشان حتماً گزاره‌های قطعی فراوانی وجود دارد که در کتاب هم به چندین نمونۀ آن اشاره کرده‌ایم.

هدایت، اصل اساسی کنشگری اجتماعی

س: چه دغدغه‌ای شما را به تألیف این کتاب واداشت؟

دغدغۀ اصلی این بود که بر اساس سیرۀ معصومان، کنشگری اجتماعی اصیل زنان باید به چه صورت باشد و زنان می‌توانند در چه حیطه‌هایی وارد شوند. این سؤال برای من خیلی مهم بود که ائمه(ع) بر کدام‌یک از فعالیت‌های اجتماعی زنان صحه گذاشتند. همچنین اولویت برای آنان، ساخت تمدن جامعۀ شیعی است و در این راستا هیچ ابایی ندارند که نقشی را فقط به مردان یا فقط به زنان بدهند. آنان نقش‌ها را برای شیعیان تعیین می‌فرمایند و هرکدام که بتوانند در این مسیر قدم بردارند، ائمه به آن سمت هدایتشان می‌کنند.

لنز خود را قبل از بررسی تاریخ تمیز کنیم

س: به‌عنوان یک پژوهشگر، پژوهش‌های تاریخی مرتبط با حوزۀ جنسیت و زنان را چطور ارزیابی می‌کنید؟

روی نگاه شیعی که در واقع بروز نگاه توحیدی هم هست، کم کار کرده‌ایم و بسیاری از کسانی که روی مسئلۀ تاریخ و زن کار کرده‌اند، مخصوصاً در جهان عرب، فمینیست هستند. آن‌ها با اندیشه‌های فمینیستی سراغ تاریخ رفته‌اند. کسانی مثل لیلا احمد و سایر افراد در واقع وقایع تاریخ اسلام و زنان را در تاریخ می‌بینند. نگاه این‌ها دقیق نیست و نگاهی نیست که ائمه به ما نشان داده‌اند و ما بر اساس نگاه ائمه کمتر به سراغ تاریخ رفته‌ایم.

انگارۀ فمینیستی نقش‌های زنانه را برگرفته از نقش اجتماعی می‌بیند. برای مثال، نقش مادر را در تربیت پررنگ می‌بیند؛ زیرا در طول تاریخ، مسئله خانه‌داری و بچه‌داری بیشتر به زن‌ها سپرده شده است؛ درحالی‌که اگر از این به بعد به مردان بسپاریم، این می‌تواند مردانه باشد. نقش‌های جنسیتی را نقش برگرفته از کنش اجتماعی یا نقش برگرفته از سنت یا در سابقۀ تاریخی رخ‌داده می‌بینند؛ درحالی‌که ما خیلی از نقش‌های زنانه را نقش‌های فطری می‌بینیم؛ مثلاً مادری را فطری می‌بینیم، نه برگرفته از یک عادت اجتماعی. این‌ها با یکدیگر بسیار تفاوت دارند. این‌ها مباحثی است که باید در سایۀ پژوهش‌های جنسیت تاریخی به آن پرداخته و مشخص شود کدام‌یک را فطری و کدام‌یک را اجتماعی ببینیم.

دیدگاه اسلامی، کم‌فروغ‌تر در عرصۀ پژوهش‌های مطالعات جنسیت

س: به نظر شما به کدام حوزۀ جنسیت باید بیش‌ از پیش پرداخته شود؟

باید بیش از اینکه به حقوق زنان از پیش‌زمینۀ ذهنی فمینیستی‌اش بپردازیم، یعنی مدام مسئلۀ مطالبۀ حقوق را مطرح کنیم، البته نمی‌گویم اصلاً نباید مطرح بشود و به‌هرحال حقوق زنان هم باید استیفا شود، باید به مسئلۀ هویت بپردازیم که نیاز امروز جامعۀ ما و بیشتر از گذشته است. بحث هویت زنان در جامعۀ ما مخدوش شده است که اتفاقات اخیر نیز به این قضیه دامن زده است. باید بدانیم هویت زن را چه ببینیم و چطور از آن استفاده کنیم که رشد جامعه را به دنبال داشته باشد. اگر از دیدگاه اسلام به هویت بپردازیم، اسلام در این زمینه پیشرو است. برای مثال، با همین وقایع اخیر و اتفاقات فلسطین و غزه مردم دنیا بیشتر با قرآن آشنا شدند. در فضای مجازی دیدیم زنانی را که قرآن می‌خوانند و حقوق زن را در قرآن می‌بینند و چقدر به وجد می‌آیند. این شناساندن هویت زنانه از نگاه دین خیلی مهم است. هم در عرصۀ تاریخ و هم در عصر ائمه، نگاه شیعی و کلاً نگاه اسلام ظرفیت بررسی و توجه بسیاری دارد. اگر مقداری از دعواهای فمینیستی بیرون بیاییم و بیشتر از این حیث به مسائل زنان بپردازیم، هم اثرگذاری اجتماعی‌ زنان خیلی بیشتر خواهد شد و هم در عرصه‌های مرتبط با آنان، مثل حجاب و عفاف، موفق‌تر عمل خواهیم کرد.

مصاحبه و تنظیم: حمیده عرب‌سرخی

اشتراک گذاری:
مطالب زیر را حتما بخوانید

1 دیدگاه

به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.

دیدگاهتان را بنویسید