تزریق از بیرون یا جوشش از درون

در مذمت تحمیل الگوهای تاریخی به زن امروز

صفورا سادات امین‌جواهری، پژوهشگر علوم اجتماعی: هر سال در ایام سوگواری سیدالشهدا (ع)، در کنار عزاداری‌های مرسوم و خالصانۀ عموم مردم، برخی از دغدغه‌مندان عرصۀ فرهنگ و اجتماع نیز موضوعاتی را سر دست می‌گیرند و بر طبل نقد و بررسی آن می‌کوبند. برخی با هدف پیوند هرچه بیشتر مناسک مذهبی با زندگی مردم و دیگرانی با هدف ذم برخی مناسک مذهبی و گروهی هم فرصتی یافته‌اند برای اظهار اندیشه‌ورزی‌هایشان. از تخصصی‌بودن یا نبودن مباحث طرح‌شده که بگذریم، هجوم نظرها و نگاه‌ها به بعضی از موضوعات، از آن موجی رسانه‌ای می‌سازد که بسته به قدرت آن موج، دامنۀ اثراتش به زندگی واقعی عموم مردم هم راه می‌یابد یا نمی‌یابد. البته گاهی هم روند موج‌شدن پدیده‌ای برعکس است و حرکت از فضای واقعی آغاز می‌شود و شعله‌اش دامان فضای مجازی را هم می‌گیرد.

امسال ماجرای عزاداری زنان و جایگاه و نقش زنان در عزاداری‌ها از جمله موضوعاتی بود که هم موجی رسانه‌ای ایجاد کرد و هم بیرون از فضای کنش‌های رسانه‌ای رد پایی در برخی هیئت‌ها از خود بر جا گذاشت. در میان هیاهوهای فضای مجازی در این باره، یکی از فرسته‌هایی که بازخوردهای فراوانی ایجاد کرد و به چشم آمد، ‌عکس‌هایی از تکیه‌های قدیم بود. در این عکس‌ها زنان در وسط تکیه جا گرفته بودند و مردان دورتادور بر سکوهایی مُشرف به وسط تکیه نشسته بودند.

آنچه بهانۀ نوشتن این یادداشت شد و موضوعش را بر صدر نشاند، تحلیل کنش‌ها و واکنش‌های کاربران فضای مجازی پیرامون این عکس بود. تحلیل محتوای کنش‌ها و واکنش‌ها نشان می‌دهد، با اندکی مسامحه، واکنش اولیۀ اغلب کاربران، حاکی از بالیدن به جایگاه زنان در تکیه‌های قدیمی است. البته، برخی شفاف شعف و افتخار خود را از این جایگاه بیان نکرده بودند، اما آن را دست‌مایه‌ای برای نقد جایگاه فعلی زنان در مناسک مذهبی کرده بودند و کیست که نداند این دست‌مایۀ نقد، درون‌مایه‌اش همان بالیدن است و مطلوب فرض کردن آن وضعیت نسبت به وضعیت محل نقد.

نتیجۀ تحلیل محتوای کنش‌ و واکنش‌ کاربران پیرامون عکس تکیه‌های قدیمی، بالیدن به جایگاه زنان در آن عکس‌هاست و این نتیجه، نشانگر موضع نگاه دغدغه‌مندان فرهنگ و دین به موضوع زن است. برای فهم چیستی این موضع و پیامدهایش، در ابتدا باید بگویم چنین موضعی، بیش از پیش زن را به حاشیۀ انفعال می‌راند، گرچه به‌ظاهر او را به پا خیزاند یا بجُنباند یا صدای او را از حنجره بیرون کشاند و یا حتی مطالبه‌ای از جانب او سر بزند. حتماً از این آسیب‌شناسی متعجب شده‌اید و می‌پرسید، چطور و چرا؟!

ماهیت این موضع زیر گردوخاک هیاهوهای فضای مجازی پنهان شده است. در این موضع، به‌سیاق غالب موضع‌گیری‌های پیشین دربارۀ موضوعات مربوط به زنان، هم دارند مشکل زن را از جانب او توصیف می‌کنند، بدون اینکه چنین توصیفی را اعتبارسنجی کنند، هم دارند برای مشکلش نسخه می‌پیچند و راهکار ارائه می‌دهند، بدون اینکه نیازها و ذائقۀ زن امروز را با طیف تنوع و تکثرش ببینند و از همه بدتر برای پوشاندن لباس تحقق به تحلیل‌های خود، زن را تهییج می‌کنند تا هم‌راستا با تحلیل‌ها و راهکارهایشان کنشگری کند.

بر همگان آشکار است که برای بازیابی هویت زن مسلمان ایرانی، بررسی جایگاه و نحوۀ حضور زنان در تاریخ ایران و اسلام بس مفید است و پر از ایده و داده. چه بسا، زن مسلمان ایرانی برای کنشگری اصیل و مؤثر نیازمند شناخت تبار تاریخی کنشگری زنانه و آشنایی با جایگاه زنان در ادوار پیشین تاریخ است. اما، استفاده از داده‌های تاریخی برای اکنون و از آن بالاتر بالیدن به آن وضعیت در برابر وضعیت فعلی الزاماتی روشی دارد، در غیر این صورت کپی‌برداری ناشیانه‌ای از تاریخ رقم می‌خورد و الگوهای تاریخی به زن تحمیل می‌شود و به تکرار گذشته مبتلا می‌شویم.

از جمله الزامات بررسی‌های تاریخی و رجوع به نمونه‌های تاریخی برای تحلیل وضعیت امروزی زنان و شناساندن تبار کنشگری زنان به آنان، بررسی پایبست‌های فرهنگی آن عصر و ذائقه‌شناسی مردمان آن روزگار است. از آن مهم‌تر نقش خود زنان در آفرینش آن سبک و روایتشان از آن سبک است. مثلاً آیا هیچ‌کس از خودش پرسید در عکس تکیه‌های قدیم آیا زنانی که وسط تکیه نشسته‌اند احساس آرامش می‌کنند یا حس تحت نظر بودن دارند؟ زن امروز چطور؟ پیش از مدح و ذم سبکی که متعلق به گذشته است، آیا نباید روایت زنان گوناگون را از این سبک بشنویم؟ آیا زن امروز چنین جایگاه و موقعیتی را می‌پسندند؟ اصلاً ذائقۀ زن امروز در همۀ این سال‌ها چطور شکل گرفته است و امروز چه می‌طلبد؟

واقعیت این است که زن امروز، زن دهۀ پنجم انقلاب است، نه زن دورۀ صفویه و قاجار و نه زن عصر ممنوعیت روضه و نه زن بحبوبۀ انقلاب. حتی «اگر فرض کنیم» زنان آن روزگار کنش متناسب با عصر خویش را داشتند و مصرف‌کننده و مجری صرف نبودند یا در آن روزگار زن در حاشیه نبوده است و جایگاه با کرامتی داشته، باز هم آنان صرفاً تبار زن امروز هستند، اما خود او نیستند. «هویتِ زنِ امروز» با «هویت زنِ دیروز» متفاوت است، گرچه در بهترین حالت در امتداد آن قرار می‌گیرد. بگذارید در چینش دیگری از واژه‌ها حرفم را بگویم:هویت اکنون و اینجای ما با هویت تاریخی ما متفاوت است، گرچه در وضعیت ایدئال باید با هم گره خورده باشند. سروران دغدغه‌مند عرصۀ فرهنگ و جامعه، هویت وابسته به زمان و مکان و ویژگی‌های آن‌ها هم هست، این دو مؤلفه را از هویت زن حذف نکنید.

زنِ امروز، چشمش را در اتمسفر جمهوری اسلامی باز کرده است و حداقل دو یا سه یا چهار دهه در این اتمسفر نفَس کشیده است و بالیده است و چه بسا به ثمراتی هم رسیده باشد. پس نیاز و ذائقۀ امروز زن انقلاب، خوب یا بد برآمده از هست اوست. وصف امروزی از مشکل زن مسلمان ایرانی باید از زیست زن مسلمان ایرانی امروز برآمده باشد، نه از زن دیروز.

کریه‌المنظری چنین موضعی در بررسی موضوعات و پدیده‌ها در مرحلۀ ارائۀ راهکار نمایان‌تر می‌شود: راهکارهایی به‌ سبک «تزریق از بیرون». راهکارهای تزریقی متکی بر تحلیل از مواضعی هستند که مشکل زن را بدون اعتبارسنجی از جانب او روایت می‌کنند، در نتیجه برای حل مشکلاتش، راهکارها را برای او تهیه می‌کنند و به او دیکته می‌کنند، بدون اینکه ذائقه و نیاز او را با ‌دقت و اعتبار بسنجند.

راهکارهای تزریق از بیرون انواع گوناگونی دارد. در شکل‌های سنتی، مادۀ اولیۀ تزریق، رونوشتی ناشیانه از تاریخ است و در شکل‌های نوین، مادۀ اولیۀ تزریق، صرفاً رسانه‌پسند است و گاهاً مدرن. مهم اینجاست که در همۀ انواع راهکارهای تزریق، برخی از بالادست سبک کنشگری زن را برای او تعیین می‌کنند و بر طبل تأییدش می‌کوبند و زن را وادار به نقش‌آفرینی در آن سبک‌ها می‌کنند. حتی ممکن است برایش صحنه بر پا ‌کنند، محتوا تولید ‌کنند و از زن فقط بخواهند بدون چون‌وچرا ایدۀ آنان را اجرا کند. نتیجۀ آن موضع غیرعلمی و این راهکار تزریقی این است که همان وضعیت قبلی در شکلی نوین امتداد می‌یابد و من اسم آن را «زن نمایشی رسانه‌ای» می‌گذارم و وصفش بماند برای مجالی دیگر.

این آسیب‌شناسی ما را به این مرز از تدبیر می‌رساند که هیاهوی پیش از بررسی عالمانۀ هر پدیده‌ای در حوزۀ زنان، زنان را صرفاً سمت بروزی نمایشی و رسانه‌ای پیش می‌برد، نه جوشش زنانگی از درون و نه شکوفایی جنسیتی‌شان.

اینک از خود بپرسیم، آیا صرف کنشگری نمایشی زنان در مناسک عزا را می‌توانیم مناسک زنانه بنامیم؟ بازیگری زنان به کارگردانی رسانه‌های غیرتخصصی، برای حل مشکلات زنان چه، در مناسک عزا چه غیر آن کافی است؟ هیاهوهای مجازی در نهایت اگر قوۀ اختیار زنان را سلب کند و زنان را صرفاً وارد حرکات نمایشی کند، چه سود؟ شورش و عصیان، اگر از اختیار و آگاهی برنخیزد چه تفاوتی با وضعیت فعلی دارد، اگر بدتر نباشد؟ مواضع منتهی به تزریق از بیرون، اگر بازتولید همان بی‌هویتی جنسیتی زن و ازخودبیگانگی فزایندۀ او نیست، پس چیست؟

سخن آخر؛ برای بازیابی هویت جنسیتی زن، باید به  روند «جوشش از دورن» وجود زن کمک کنیم، نه «تزریق از بیرون» به او. چه تزریق سنتی که تحمیل رونوشتی از گذشته است و چه تزریق‌های نوین که تحمیل حرکت‌های نمایشی است.

 

اشتراک گذاری:
مطالب زیر را حتما بخوانید

دیدگاهتان را بنویسید